Category Archives: Uncategorized

من بی‌دفاع هستم

                                        نگاهی به سریال «مرد هزار چهره» اثر مهران مدیری اصغر نصرتی (چهره) “من بی دفاع هستم!” چنین پایان میگیرد، مرثیه ای که سریال «مرد هزار چهره» نام گرفته است. مهران مدیری اگر پایان خوش سریال […]

آشور بانیپال، سرکش و تابو شکن در عرصه‌ی تاتر

امير مصدق کاتوزيان  هنوز سيزده بدر امسال نرسيده، آشور بانيپال بابلا، کارگردان و استاد رشته نمايش، طراح، دست اندرکار هنرهای تجسمی و مترجم در نيويورک به علت ناراحتی های ناشی از بيماری قلبی درگذشت. آشور بانيپال بابلا، متولد سال ۱۳۲۳ در تهران و پرورده مکتب کليسای کالوينی مشايخی آشوريان بود. عشق و علاقه اش به […]

نقدی بر نمایش خانه برنارد آلبا

پروانه سلطانی   نویسنده: فدریکو گارسیا لورکا کارگردان: بیژن شیبانی طراح صحنه: بانی کریستی محل نمایش تئاتر المدیا، لندن ۱۹ ژانویه تا ۱۰ مارچ ۲۰۱۲ بازیگران: شهره آغداشلو، جین برتیش، پندورا کولین، جاسمین دانیل و …… “من همواره در کنار کسانی هستم که هیچ چیز ندارند، کسانی که حتی  هیچ هم از آنها  دریغ شده […]

سوسیس با گاز خردل

نگاهی به یک نمایش در شهر کلن اصغر نصرتی (چهره) اشاره شهر کلن آلمان معروف به شهر رسانه‌ها و فعاليت‌هاي فرهنگي‌ست. اگر فرانکفورت شهر بانک‌ها و برلين شهر سياست و تصميم‌گيري کشوري‌ست، کلن جزيره‌ي آزاد فرهنگ و هنر است. کلن محل تلاقي فرهنگ‌ها و ملت‌هاست. شهر مدارا و تحرک. اين مختصات شهري را مي‌توانيم شامل […]

تاتر ایرانیان لس آنجلس/ناصر رحمانی‌نژاد

تاتر ايرانيان لس‌آنجلس (۱) ناصر رحمانی نژاد ترکيب جمعيت ايرانيان مقيم لس‌آنجلس، ترکيبي کاملا متفاوت از همه جمعيت‌هاي ايراني شهرها و ايالت هاي ديگر آمريکا، و همچنين کشورهاي ديگر است. اين امر ، مسلمن دلايل معيني دارد. يکي از اين دلايلي عمدتا روي آن تاکيد مي‌شود، وضعيت جغرافيايي و آب و هوايي جنوب کاليفرنيا، به […]

گزارشی از مراسم روز جهانی تاتر ۲۰۰۲

پوستر ۲۰۰۲/پی دی اف   تآتر هميشه زنده است!  بهروز قنبرحسینی پس از برگزاري موفق جشن روز جهاني تآتر در سال گذشته توسط کتاب نمايش، امسال نيز کتاب نمايش با همکاري گروه تآتر چهره و همياري برخي از هنرمندان و علاقمندان تآتر، اين روز را در تاريخ 6 آوريل در شهر کلن جشن گرفت. در […]

«اُمُ‌القُرای مدفون»

نگاهی به رمانی از محمد رضایی‌راد اصغر نصرتی (چهره) تازه با کتاب «امُ‌القرای ِ مدفون» خلاص شده ام. خلاص که نه، انگار چون سنگی صقیل به عمق وجودش فرو رفته ام. شاید هم او در وجودم حلول کرده است. چون مار بوآ در راه هضم‌ش هستم. هضمی نه از راه عقل، بلکه از مجرای قلب. […]