پیام روز جهانی تاتر ۲۰۲۴
از یون فوسه نمایشنامهنویس نروژی
به منظور بزرگداشت و گسترش هنر تاتر در سراسر جهان، در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) نمایندگان بیست و پنج كشور دنیا، به دعوت سازمان جهانی یونسكو، انستیتوی بین المللی تاتر را بنیان نهادند. در سال ۱۹۶۱ بنا به پیشنهاد مركز تاتر فنلاند (هلسینكی) كه مورد حمایت بسیاری از كشورهای اسكاندیناوی نیز بود، روز جهانی تاتر به یونسكو پیشنهاد شد، این پیشنهاد در نهمین كنگرهی جهانی انستیتوی بین المللی تاتر (ITI) مورد تصویب قرار گرفت و در فستیوال سالانهی پاریس روز ۲۷ مارس به عنوان روز جهانی تاتر تعیین شد. از آن پس و به همین مناسبت هر ساله از سوی یونسكو و به عبارت دیگر انستیتوی بین المللی تاتر، یكی از هنرمندان مشهور جهان برای ارسال پیام انتخاب میشوند و یونسكو این پیام را در اختیار نمایندگان بین المللی تاتر كشورها قرار میدهد. نیز بنا به سنت هرسالهی خویش آن پیام را به زبان محلی برگردانده و در اختیار مطبوعات كشور و مراكز خبری قرار میدهند.
از سال ۱۹۶۲ كه ارسال پیام مرسوم شد، تا كنون هنرمندان بسیاری بدین مناسبت برای ارسال پیام انتخاب شدهاند كه میتوان از افرادی چون ژان كوكتو (۱۹۶۲)، آرتور میلر (۱۹۶۳)، لورنس الیویه (۱۹۶۴)، هلنه وایگل (۱۹۶۷)، پیتر بروك (۱۹۶۹ و ۱۹۸۸)، اوژن یونسكو (۱۹۷۶)، مارتین اسلین (۱۹۸۹) نام برد. در سطح جهانی تا كنون دو بار این پیامها در مجموعهای به چاپ رسیده اند؛ بار نخست را مركز انستیتوی بین المللی تاتر کشور ونزئولا انجام داده که شامل پیامها تا سال ۱۹۹۳ است و بار دوم مرکز تاتر بنگلادش، که در برگیرنده ی پیامها تا سال ۲۰۰۰ هستند.
برگزاری و توجه به روز جهانی تاتر در ایران نیز از قدمت طولانی برخوردار است. از جمله مراكزی كه روز جهانی تاتر را در دوران پهلوی دوم گرامی داشته و به همین مناسبت گهگاه مراسمی نیز برپا میکردند و یا پیام ارسالی یونسكو را به فارسی برگردانده و در اختیار گروههای تاتری قرار میدادند، یکی مركز هنرهای دراماتیك و آن دیگری جامعهی هنری آناهیتا بودند.
من هیچ راه بهتری به غیر از هنر برای تجمع چنین اضدادی سراغ ندارم. رویکردی که دقیقا برخلاف درگیریهای خشونتبار عمل میکند و ما در جهان امروزاغلب شاهد آن هستیم.
درگیریهای خشونتباری که تلاش دارد هر چه بیگانه و یگانه و غریبه است، نابود کند. آنهم عمدتا از راه بهرهگیری غیرانسانی از اختراعات و فنآوریهای انسانی.
از آنجا که ما انسانها جنبه های حیوانی نیز داریم، جنبههایی که غرایز آنها را هدایت میکنند، سبب جنگ و تروریسم در جهان میشویم. زیرا به جای آنکه پدیده های بیگانه و غریبه را رازی جذاب ببینیم، تهدیدی برای هستی خود میپنداریم. در چنین نگاهی هر چیز متفاوت، همچو باورهای دینی یا ایدئولوژی های سیاسی برایمان تهدیدی محسوب میشوند و باید ریشه کن شوند.
من در اینجا در مورد هنر به طور عام و کلی صحبت کردم و نه الزامن در مورد تئاتر یا نمایشنامه نویسی به طور خاص. زیرا تمام هنرهای خوب، در اعماق وجودشان حول یک محور می چرخند: پدیدههای ویژه و انحصاری و خاص را صورت و محتوایی جهانی بخشند. امور خاص را از طریق بیانی هنرمندانه به امور عام پیوند بزنند. بی آنکه بخواهند ویژگیها را از میان بردارند. بلکه برعکس به آنجه ویژگی و بیگانه است فرصت درخشیدن میدهند.
از همین روی جنگ و هنر در تقابل یکدیگرند، همانطور که جنگ و صلح مقابل هم هستند. به همین سادهگی.
چرا که معنای هنر صلح است.
برگردان از نروژی به انگلیسی: دامیون سیرلز
https://www.world-theatre-day.org/pdfs/WTD2024_Message_by_Jon_Fosse_English.pdf
https://www.world-theatre-day.org/pdfs/WTD2024_Message_by_Jon_Fosse_German.pdf
یون فوسه Jon FOSSE نویسنده مشهور نروژی متولد ۱۹۵۹ است. او به خاطر مجموعه آثار گستردهی خود در زمینهی ادبیات نمایشی و داستانی، سرودن اشعار، نوشتن مقاله و کتاب برای کودکان و ترجمه، از شهرت فروان برخوردار است.
سبک نوشتاری فوسه مینیمالیستی، سخت عاطفی، پست مدرن و آوانگارد توصیف شده است و یکی از نمایشنامه نویسان برجستهی جهان شناخته میشود. فوسه در سال۲۰۲۳ جایزه نوبل ادبیات را برای نمایشنامهها و نثر نوآورانهاش و به خاطر انعکاس „صدای ناگفتنیها”، از آن خود کرد.
آثار فوسه به بیش از پنجاه زبان ترجمه شدهاند و نمایشنامههایش در هزاران تاتر جهان به روی صحنه رفتهاند. نمایشنامههای مینیمالیستی و دروننگرای فوسه اغلب با شعرغنایی نزدیکی دارند. سبکی که ادامه دهندهی سنت نمایشی هنریک ایبسن محسوب میشود.
فوسه با نمایشنامهی «کسی خواهد آمد”(Someone is going to come”) در سال ۱۹۹۶شهرت جهانی یافت. این اثر به قناعت در بکارگیری زبان اما قدرتمند در بیان احساسات انسانی شناخته شده است. شیوهای از یکار گرفتن کلمات و عمل نیمهکاره، که سبب ایجاد حس تنشهای ماندگار میشود. او در نمایشنامههایی مانند „ترانههای شبانه” در سال ۱۹۹۸ و „تنوع مرگ” در سال ۲۰۰۲ به بررسی مضامینی چون عدم قطعیت و ترس میپردازد. شجاعت فوسه در بررسی اضطرابهای زندگی روزمره عامل دیگری است که آثارش را از اهمیت ویژهای برخوردار میکند.
به طور کلی، آثار یون فوسه به جوهرهی شرایط انسانی، مضامینی چون عدم اطمینان، اضطراب، عشق و از دست دادن میپردازد. سبک منحصر به فردش از او چهرهای مهم در ادبیات و تئاتر معاصر اروپا ساخته است.