گزارش‌گونه‌ای از یادواره غلامحسین ساعدی

بخش اول: نگاهی عمومی

همانطور که بسیاری آگاه هستند، روزهای ۳۰ نوامبر و یکم دسامبر ۲۰۲۴ به مناسبت ۳۹ مین سال درگذشت ساعدی در شهر کلن-آلمان برنامه‌ای یادواره‌ای برگزار شد که عمدتا از نمایشگاه آثار ساعدی، فیلم، سخنرانی، موسیقی و همچنین سه نمایش شکل گرفته بود.

روز شنبه ۳۰ نوامبر نخست ساعت ۱۴ نمایشگاه آثار ساعدی افتتاح شد. در این نمایشگاه بخش قابل توجه‌ای از کتاب‌های نمایشی، داستاتی و همچنین نمایش‌های به روی صحنه رفته از او در شکل پوستر به معرض نمایش گذاشته شده بود. در کنار این پوسترها شماری از نقاشی و طراحی از چهره‌ی ساعدی که امیر شاهمیر با خود آورده بود، هم بخشی از نمایشگاه محسوب می‌شد.

ساعت ۱۵ فیلمی از زندگی و‌ آثار ساعدی به مدت ۳۰ دقیقه نشان داده شد. این فیلم براساس متنی از اصغر نصرتی ساخته شده بود. در این فیلم از برخی آثار نمایشی، کتاب‌ها و همچنین فیلم‌هایی که دیگران ساخته بودند، بهره گرفته شده و در پایان هم همه منابع ذکر شده بود. 

سخنرانی چهل دقیقه‌ای اسد سیف با عنوان «ساعدی در تبعید» دومین برنامه‌ی یادواره بود. در این سخرانی سیف سعی کرده بود نگاهی به دوران تبعید ساعدی و فعالیت‌های ادبی و صنفی او داشته باشد. 

در پایان قسمت نخست روز شنبه سیما سید بخش‌هایی از کتاب «نامه‌های علامحسین ساعدی به طاهره» را ‌خواند و هنگامی که به پاسخ‌های احتمالی طاهره به ساعدی رسید، اسکندر آبادی با ساز خوش‌نوایش ناگهان به روی صحنه ‌آمد و سیما سید را با شعری از قره‌العین همراهی کرد. در پایان هم اسکندر آبادی به تنهایی به هنرنمایی پرداخت و سه ترانه‌ی دیگر خواند و نواخت. 

راس ساعت ۱۸:۳۰ نمایش کمدی «تشنه‌ انتقام» به کارگردانی و بازی اصغر نصرتی در نقش «گداعلی» آغاز شد. نمایش را همچنین رادمهر عالی‌پور در نقش نویسنده و بهمن فیلسوف در نقش شعبان همراهی می کردند. کمدی تشنه انتقام داستان نویسنده‌ای ست که بر اساس سفارش یکی از مجلات، در جستجوی سوژه‌ای عشقانه است که همراه با انتقام باشد. اما نویسنده  هنوز موضوعی درخور سفارش نیافته است. در همین شرایط گدایی در خانه‌ی نویسنده را می‌زند و با داستانسرایی خودساخته نه تنها سوژه‌ی مهمی برای نویسنده مهیا می‌کند، بلکه نگاه  نویسنده را به امر نوشتن تغییر می‌دهد. 

روز یکشنبه ساعت ۱۷ نمایش »باران» به کارگردانی مهدی اکبری و با بازی خودش در نقش بهمن و «عاطفه نصیری» در نقش «بهجت» اجرا شد. نمایشنامه «باران» از آخرین آثار ساعدی است که در کتاب «هنگامه آرایان» در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسیده است. نمایش واگو‌یی‌های انسان پریشان احوالی است که در آسایشگاه روانی بسر می‌برد.

در پی یک استراحت نیم‌ ساعته، نمایش «ناموس‌ پرستان» به کارگردانی داریوش رضوانی با بازی‌ احسان امین و مهرسا رهنما اجرا شد. این دو بازیگر ایفاگر نقش‌های آقای «ایمانی و فرمانی بودند. سالخوردگانی که در زیر زمین یک خانه منتظر سر رسیدن پسر و دختری هستند که دیدارهای پنهانی با هم دارند. عاقبت معلوم می‌شود که اتفاقا دختر و پسر همانا فزرندان آقایان ایمانی و فرمانی هستند و آن همه ادعاهای تربیتی فرزندانشان هم بی‌پایه بوده است.

بخش دوم: نگاه از بیرون

از زمانی که نمایش یا برنامه‌ای در معرض تماشا قرار می‌گیرد، همانا مورد قضاوت هم قرار می‌گیرد. از این لحطه به بعد کار مجریان برنامه و دست‌اندرکاران یک نمایش به پایان رسیده و کار به دست منتقدین و تماشاگران سپرده شده است. اگرچه هر قضاوتی از سلامت کلام و نکاه برخوردار نیست، اما وظیفه‌ی مجربان تنها شنیدن و آگاهی از آن است و گریزی هم از ان نیست. یادواره‌ی ساعدی نیز از این مقوله مستثنی نیست. از همین روی باید به همه نظرات گوش فراداد و از پیشنهادات استقبال کرد. اگرچه در مواردی آلوده‌ به ناگاهی و غرض‌ یا فضل‌فروشی باشد. اما آنچه چندان گوش شنوایی نخواهد داشت، نگاه از بالا و پدرخوانده‌بازی است. 

با این همه بیشتر تماشاگران از کل برنامه و کیفیت آن، به ویژه در مقایسه با دیگر برنامه‌های قبلی «چهره»، راضی بودند و از همین راه مشوق تداوم و ادامه‌ی کار ما. شماری هم پیشنهاداتی ارائه دادند که به یقین در برنامه‌های بعدی بدانها توجه خواهیم کرد.

شاید این توضیح هم لازم باشد که در انتخاب نمایش‌های یادواره ساعدی عمدی یا دستورعملی نبوده و هر کدام از کارگردان‌ها با توجه  به سلیقه و امکاناتشان نمایشنامه ای را برگزیده بودند. برای یادواره تنها نوشته‌ی ساعدی معیار قرار گرفته بود. در نهایت دو نمایش کمدی و یک درام از آثار ساعدی برای یادواره آماده شده بود؛ یک نمایش از لندن، دومی از اورلند و دیگری از کلن.

بخش سوم: نگاه از درون

گرچه سالن از برخی امکانات تکنیکی ساده و اندک برخوردار است، اما هنوز فاصله‌ی قابل توجهی  با یک سالن مجهز به انواع امکانات تاتری ست. با توجه بدین امر تهیه نمایشی با افکت‌ها و نورپردازی‌های متنوع نمی‌تواند انتخاب درستی برای این سالن باشد. و اگر هم چنین نمایشی تهیه شد باید و حتمن به فکر تمرین و هماهنگی چندباره میان تیم بازی و تیم تکنیک انجام گیرد.  امری که معمولن به دلیل محدودیت ‌ها ممکن نیست. پس بهتر است از به کاربردن رنگ و نور و تصویر فراوان تا حد ممکن اجتناب کرد. از سوی دیگر آنهایی که موقعیت سالن اینچنینی را با سالن نمایش حرفه‌ای مقایسه می‌کنند، به واقع نگاه سالمی به تاتر برونمرزی ندارند  و بیشتر دچار فضل‌فروشی هستند تا نگاه واقع‌بینانه.

این بار هم ثابت شد که در هر نمایشی ممکن است این یا آن دیالوگ فراموش شود، این یا آن امکان تکنیکی عمل نکند یا اشتباه عمل کند. اما اگر نمایشی خوب تمرین شده باشد، اگر بازیگر(ان) خوب گفتگوها‌ یا تک‌گویی‌ها، را حفظ باشند، دیگر نیازی نیست که ناتوانی‌های اجرای یک نمایش را در عوامل تکنیکی بجوئیم و ناتوانی این عرصه را به حساب آن دیگری جاری کنیم. مضاف بر اینکه نمایش اصلن تکنیک نیست! نمایش در درجه‌ی نخست حضور هوشمند بازیگر بر روی صحنه است. می‌دانیم اجرای یک نمایش کمدی یا برقراری رابطه در یک دیالوگ آسان‌تر از یک تک‌گویی یا درام است. پس باید حتمن نمایشی را انتخاب کنیم که در حد توان تیم اجرایی ماست و حضور روی صحنه را سرسری نگیریم.

سخنی در حاشیه

از هنگام تبلیغ «یادواره ساعدی» ما مدام با برخی جبهه‌گبری‌های جانبدارانه و حتی فحاشی روبرو بودیم. نمی‌توانم الزامن آن را متوجه یادواره و یا دشمنی با کانون چهره و برخی همراهان خودمان قلمداد کنیم، اما می‌دانم که شماری از فحاشی‌های اهل سلطنت متوجه ما شد و به بازیگران ما توهین کردند و بسیار ناسزا گفتند. البته شماری از اهل سلطنت هم محبت کرده با سکوت و بی‌توجه‌ای از یادواره “استقبال” کردند.

متاسفانه شماری فرومابه هم که غرض و مرض فاشیستی خود را در پشت جانبداری از سلطنت و «ایران دوستی» پنهان می‌کنند، همواره منتظر چنین فرصت‌هایی هستند تا صفت و خاصیت درخور خود را متوجه غلامحسین ساعدی یا امثال او کنند و هرچه شایسته آنهاست، نثار نویسندگان ما کنند. ما را با این جماعت کاری نیست. اما یکبار دیگر متذکر می‌شویم که هدف ، کانون فرهنگی چهره»، از برگزاری یادواره‌ی ساعدی تنها ارج گذاشتن به مقام نویسندگی او به مثابه‌ی یک نمایشنامه‌نویس ایرانی است. هرکس از درک این موضوع ساده عاجز باشد و تلاش ما را بهانه‌ای برای توهین به این نویسنده بداند، نه تنها از فرهنگ چیزی نمی‌داند، بلکه خود دچاز نوعی “فرومایه‌گی” فرهنگی شده است.

سپاسگزاری

یادواره‌ی ساعدی هرگز اینچنین امکان برگزاری نمی‌یافت، اگر گروه‌های نمایشی از لندن و اولدنبورگ به ما نمی‌پیوستند، اگر تیم پشتیبانی خوبی نداشتیم. فرایند یادواره نمی‌توانست چنین خوش باشد، اگر مورد استقبال حدود ۱۰۰ تماشاگر (تشنه انتقام حدود ۶۰، باران ۳۵ و ناموس پرستان ۳۳ نفر)  قرار نمی‌گرفت. پس جا دارد از داریوش رضوانی، مهدی اکبری به عنوان کارگردان‌های مهمان دو نمایش، از مهرسا رهنما، احسان امین، عاطفه نصیری، بهمن فیلسوف، رادمهر عالی‌پور برای حضورشان بر روی صحنه و از مهناز بختیاری، سونیا سلیمانی، شیما راد، سهیلا کاویانی، شهلا فصیحی، حسین میراب، مهرداد بابالویی، شهرام قندلی، کیانوش اسدی، رسول عیدی‌زاده و کیوان بهادری برای وجود فعال‌شان در پشت صحنه، صمیمانه سپاسگزار باشم.

اصغر نصرتی

کلن، ۵ دسامبر ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *