Category Archives: Uncategorized

سخن از صادق شباپیز

سخن از صادق شباویز اصغر نصرتی با صادق شباویز هنگامی که در برلین بودم و برای کتاب نمایش در فکر دیدار اهل تاتر، به تشویق فرهاد پایار، از نزدیک آشنا شدم. . نمی‌دانم در دیدار نخست فرهاد هم همراهم بود یا نبود، اما از همان روز رابطه‌ی ما برقرار شد و تا سالهای سال، بسته […]

تاتر برونمرزی ۲۳

آرشیو تاتر برونمرزی ایرانیان ۲۳ پیش به سوی تکمیل آرشیو تاتر کتاب نمایش/تلاش‌های نظری تاتر تبعید کتاب نمایش از ۱۳۷۶/۱۹۹۸ با شماره ی نخست خود آغاز به فعالیت کرد و سیزده شماره از آن منتشر شد. آخرین شماره‌ی کتاب نمایش در سال ۱۳۸۱/۲۰۰۳، مانند شماره های قبلی، در شهر کلن آلمان منتشر شد و با […]

کریم شیره‌ای و ناصرالدین شاه

كريم شيره اي و ناصرالدين‌ شاه عطاالله گيلاني اشعاري كه با علامت {*} مشخص شده‌ اند و از زبان {ناصرالدين‌ شاه}  جاري مي‌ شوند، از ديوان ناصرالدين‌ شاه انتخاب شده و بنا‌ بر ضرورت نمايشي دستخوش تغييراتي جزيي شده‌ اند. آدم‌ ها  كريم شيره‌ اي  او در آغاز در نقش ناصرالدين‌ شاه ظاهر مي‌ شود، […]

در سوگ ساعدی

در سوگ ساعدی اصغر نصرتی دوم نوامبر (‌1985) سالروز مرگ غلامحسین ساعدی‌ست. این تاریخ  را یكی از علاقمندان ساعدی تلفنی به من گوشزد كرد. شرمنده شدم كه سال گذشته نیز این موضوع از ذهن من و كتاب نمایش دورمانده است. به راستی كه خاك “‌سردی” و فرامدشی میآورد! اما ساعدی را هركس نشناسد، تاتریها خوب […]

در جستجوی یک واژه‌ی مناسب

در جستجوی یك واژه ی مناسب؟! اصغر نصرتی اول از عمر مقاله‌ی اسطوره‌ی سیزیفِ آلبركامو نزدیك به نیم‌قرن می‌گذرد. كامو بدون آنكه نظری به شیوه یا سبك ادبی خاصی داشته باشد، زندگی آدمی را در دوران حیات خویش به‌سان زندگی سیزیف دانست و اگرچه سیزیف را قهرمان توصیف كرد، اما زندگی سیزیف‌وار را پوچ (‌‌اَبزورد‌) […]

پیاده‌روی شبانه

پياده‌روي شبانه نويسنده: هرمان كرواسه برگردان با اندک تغییر: اصغر نصرتي به پ. ف. و به همه‌ي انسان هايي كه رنج زندگي مشترك را چشيده‌اند! اين نمايشنامه ترجمه‌اي است از: Abendlichter Spaziergang نويسنده: Herman Krause آدم‌ها: مرد زن صحنه يك خيابان را نشان مي‌دهد. هر دو بازيگر هم گام قدم برمی‌دارند. هنگام قدم برداشتن سبك بال به نظر […]

کوله بار یک سفر

كلوله‌بار یك سفر! منوچهر رادین بخشی از دستاورد یك سفر نمایشی در هشت‌روز منهای یك روز   از شنبه 16 تا جمعه 22 اكتبر 1999، چهارمین جشنواره‌ی تاتر ایرانی (‌در تبعید‌)   در هامبورگ برگزار شد. حاصل این چند روز كوله‌باریست از خاطرات كه در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌كنم. پیش از باز كردن […]

صحنه کوچک فرایبورگ

معرفی چهره‌ها «‌صحنه‌ی كوچك فرایبورگ» اصغر نصرتی  کتاب نمایش در نظر دارد از این پس در هر شماره‌ی خود یكی از گروه‌های تاتری و یا كارگردان‌های ایرانی را در خارج از كشور فعال هستند، معرفی كند. امید است با این معرفی فعالین تاتری از حال و روز و توانایی‌ها و نیازمندی‌های یكدیگر باخبر شوند و […]

پروژۀ ناخواسته

پروژه‌ی ناخواسته!!! در حاشیه‌ی برگزاری نمایشگاه تاتر در هامبورگ امید خادم‌صبا  از زمانیكه «‌آگوستو بوآل‌» Augusto Boal در برزیل هنر بازیگری را برای روشنگری مردم از روی صحنه‌های تاترهای بزرگ كه در آنها تنها قشر معدودی از مردم (‌آنهاییكه توان پرداخت بلیطهای گرانقیمت تاتر را داشتند) برای تماشا میآمدند، به میان مردم عادی به خیابانها […]

کنکور وقت دیگر

«كنكور، وقت ظهور‌» امتحانی كه به مردودی ممتحنین انجامید! عطاالـله گیلانی دانش‌آموزی بیش نبودم، هنوز پا به دبیرستان نگذاشته بودم كه در دیوان ایرج میرزا شعر {‌بر سر در كاروانسرا‌} را خواندم و در دل به ساده‌لوحی مردم زمانه‌ی ایرج میرزا خندیدم. {‌در سر در كاروانسرایی تصویر زنی به گچ كشیدند‌} ارباب عَمایم این خبر […]