در سوگ ساعدی اصغر نصرتی دوم نوامبر (1985) سالروز مرگ غلامحسین ساعدیست. این تاریخ را یكی از علاقمندان ساعدی تلفنی به من گوشزد كرد. شرمنده شدم كه سال گذشته نیز این موضوع از ذهن من و كتاب نمایش دورمانده است. به راستی كه خاك “سردی” و فرامدشی میآورد! اما ساعدی را هركس نشناسد، تاتریها خوب […]
Category Archives: Uncategorized
در جستجوی یك واژه ی مناسب؟! اصغر نصرتی اول از عمر مقالهی اسطورهی سیزیفِ آلبركامو نزدیك به نیمقرن میگذرد. كامو بدون آنكه نظری به شیوه یا سبك ادبی خاصی داشته باشد، زندگی آدمی را در دوران حیات خویش بهسان زندگی سیزیف دانست و اگرچه سیزیف را قهرمان توصیف كرد، اما زندگی سیزیفوار را پوچ (اَبزورد) […]
پيادهروي شبانه نويسنده: هرمان كرواسه برگردان با اندک تغییر: اصغر نصرتي به پ. ف. و به همهي انسان هايي كه رنج زندگي مشترك را چشيدهاند! اين نمايشنامه ترجمهاي است از: Abendlichter Spaziergang نويسنده: Herman Krause آدمها: مرد زن صحنه يك خيابان را نشان ميدهد. هر دو بازيگر هم گام قدم برمیدارند. هنگام قدم برداشتن سبك بال به نظر […]
كلولهبار یك سفر! منوچهر رادین بخشی از دستاورد یك سفر نمایشی در هشتروز منهای یك روز از شنبه 16 تا جمعه 22 اكتبر 1999، چهارمین جشنوارهی تاتر ایرانی (در تبعید) در هامبورگ برگزار شد. حاصل این چند روز كولهباریست از خاطرات كه در اینجا به برخی از آنها اشاره میكنم. پیش از باز كردن […]
معرفی چهرهها «صحنهی كوچك فرایبورگ» اصغر نصرتی کتاب نمایش در نظر دارد از این پس در هر شمارهی خود یكی از گروههای تاتری و یا كارگردانهای ایرانی را در خارج از كشور فعال هستند، معرفی كند. امید است با این معرفی فعالین تاتری از حال و روز و تواناییها و نیازمندیهای یكدیگر باخبر شوند و […]
پروژهی ناخواسته!!! در حاشیهی برگزاری نمایشگاه تاتر در هامبورگ امید خادمصبا از زمانیكه «آگوستو بوآل» Augusto Boal در برزیل هنر بازیگری را برای روشنگری مردم از روی صحنههای تاترهای بزرگ كه در آنها تنها قشر معدودی از مردم (آنهاییكه توان پرداخت بلیطهای گرانقیمت تاتر را داشتند) برای تماشا میآمدند، به میان مردم عادی به خیابانها […]
«كنكور، وقت ظهور» امتحانی كه به مردودی ممتحنین انجامید! عطاالـله گیلانی دانشآموزی بیش نبودم، هنوز پا به دبیرستان نگذاشته بودم كه در دیوان ایرج میرزا شعر {بر سر در كاروانسرا} را خواندم و در دل به سادهلوحی مردم زمانهی ایرج میرزا خندیدم. {در سر در كاروانسرایی تصویر زنی به گچ كشیدند} ارباب عَمایم این خبر […]
ما همچنان ميخوانيم احمد نیک آذر توضيح نويسنده: الف؛ آغاز نمايش را با كلامي آهنگين آغاز كرده بودم. در پايان با مروري دو باره بر آن اما، اينبار در خيال نوجواني و كودكي خود، آن را دلنشين نيافتم. هرچه سعيكردم، جز سياهي هايي بر كاغذ به جاي نماند؛ تا اينكه از دوست عزيز شاعرم {پرويز […]
«دَر مِه» نمايشنامه در سه اپیزود عزت گوشهگير اين نمايشنامه در سال 1990 در كارِ گروهي با ليليان آتلان Lillian Atlan نمايشنامهنويس فرانسوي تحت عنوان Oral Poetry شكل گرفت. در سال 92 در آيوا سيتي و سال 93 در نيو يورك به كارگرداني Shela Xoregos به روي صحنه آمد در سال 98 نيز در شيكاگو […]

