Author Archives: Asghar

چگونه ما از یکدیگر می‌آموزیم؟

اصغر نصرتی (چهره) در مدت برپایی فستیوال تاتر لندن در سال جاری، بر بسیاری از نمایش‌های دیده شده آن، نقد، حاشیه و چه بسا در مواردی توضیحاتی روشنگرانه نوشتم.  این نوشته‌ها بی‌شک خوشایند همگان نبود و این هم کلاملن طبیعی است. به ویژه اگر  نوشته‌ای متوجه کارگردان نمایش مربوطه بود.  اگر مخالفت تیم نمایش بر […]

مستان سلامت می‌کنند!

نگاهی به یک کتاب اصغر نصرتی (چهره) در میان کتابهای صوتی/ شنیداری نوبت رسید به کتابی از «بدیع‌زمان فروزانفر» از اساتید و محققین مشهور ادبیات فارسی با عنوان «زندگینامه‌ شمس تبریزی». راستش من دانش کافی در زمینه‌ی صحت تاریخی زندگی شمس ندارم. آگاهی‌های پراکنده که به نوعی از افسانه تا واقعیت، از همجنس‌گرایی تا عارف […]

نگاهی به چهاردهمین فستیوال تئاتر ایرانی 

نگاهی به چهاردهمین فستیوال تئاتر ایرانی هایدلبرگ أصغر نصرتی (چهره) از سه شنبه چهارم فوریه تا نهم فوریه ۲۰۲۰ برای چهاردهمین بار فستیوال تئاتر ایرانی هایدلبرگ برگزار شد. سعی من این خواهد بود تا گرازشی اجمالی از این فستیوال تقدیم علاقمندان و هنرمندان تاتر تبعید و برون‌مرزی کنم. نگارنده البته از روز پنجشنبه تا شنبه […]

حامعه ای فقیر در جستجوی وجدان

نگاهی به فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» هفته‌ی گذشته فیلم مذکور در یکی از سینماهای شهر کلن با نام آلمانی «یک تصمیم وجدانی» به اکران رفته بود. تعداد اندکی از فیلم استقبال کردند و از همه مهتر در ابتدای قیلم بر برخی معلوم شد که مجری برنامه مرکز فرهنگی دیوان است! باری، من که از […]

شون کانری

سن و حافظه‌ی من نیز شون کانری را با «جیمز‌باند دو صفر هفت»‌ش بهتر به یاد دارد. تمام دوران نوجوانی من غرق صحنه‌های شگفت‌آور و دستگاه‌های عجیب سازمان اطلاعاتی انگلیس سپری شد.  سالها طول کشید تا جیمزباندها و بعدها انواع و اقسام راکی و رامبوها، به ویژه شماره چهارم  ِ سیلوستر استالونه را ابزار‌های سینمایی […]

زیستی رنج‌آور با مرگی تدریجی!

نگاهی به نمایش «ماهی‌ها بغلم کنید» از سه شنبه چهارم تا نهم فوریه‌ی امسال، به روال همیشگی، در شهر هایدلبرگ فستیوال تاتر ایرانی برپا بود. آنچه در اینجا می‌خوانید نگاهی به یکی از این نمایش‌ها است. جمعه ما شاهد دو  نمایش بودیم. دو نمایش با پرداختی متفاوت، اما شاید با درون‌مایه‌‌ای، با اندکی اغماض، نزدیک […]

رضا فاضلی و خاطرات نوجوانی!

 باید پانزده ساله بوده باشم، وقتی فیلم «رینگو! جایی برای مُردن جستجو کن» را در یکی از سینماهای تهران دیدم.  از همه‌ی این فیلم وسترن تا دیشب فقط یک صحنه در ذهنم برایم مانده بود. این هم یکی از عجایب ذهن من است. بسیاری از فیلمهای معمولی فقط یک یا دو صحنه در ذهن من […]

دیدار با دلهره‌ها‌ی گذشته

دیدار با دلهره‌ها‌ی گذشته  نگاهی به یک فیلم اصغر نصرتی (چهره) چهارشنبه شب در شهر کلن به دیدن «فیلم فردا ما آزادیم » Morgen sind wir frei رفتم. فیلمی که بیشتر دست‌اندرکاران آن ایرانی بودند و در چارچوب فستیوال فیلم در استان نورد راین وستفالن به اکران رفته بود. مشکل اصلی فیلم از دو ساختار […]

نگاهی به تیاتر قجری در لندن

اصغر نصرتی (چهره) پیشا پیش باید اذعان کنم که بخشی از آنچه در اینجا خواهم نوشت، ممکن است در اجراهای دیگر این نمایش امور برطرف شده باشند و بی‌اعتبار گردند. چرا که نخستین اجرا از اینگونه نمایش‌ها نمی‌تواند الزامن پایان همه خلاقیت ها و تغییرات باشد. کمدی از این نوع در ذات خود بستر مدام […]