در حاشیه فستیوال تاتر ایرانی

  در حاشیه فستیوال

اصغر نصرتی

                             

“‌شنیدن انتقاد تنها در چند دقیقه اول تلخ است‌…!”

اصغر نصرتی

جملهٍ بالا را وقتی در طول فستیوال با هنرمندان و تماشاگران مصاحبه می‌كردم از زبان آرمز استپانیان هنرمند ارمنی شنیدم. حرف با معنایش به دلم نشست و انگیزه و تصمیم مرا در نوشتن این مطلب تقویت كرد. من سعی كرده‌ام آنچه كه گمان می‌كنم و امیدوارم در  قضاوت خود به ارزش و تلاش كار و نكات قوت آن به قدر كافی توجه كرده و از صحت كلام و سلامت انگیزه برخوردار بوده باشم.

فستیوال تاتر كُلن پنج‌ساله شد. در طی این پنج سال فستیوال حوادث بسیاری را پشت‌سر گذاشته است و امروز با كوله باری از تجربه‌های تلخ و شیرین در تدارك برپایی ششمین سال خود است. روش اتخاذ شده در این پنج‌سال و نتایج آن در امر برگزاری فستیوال تا كنون به یك شكل بوده و پنجمین سال برگزاری در اصل اوج این روش برگزاری بوده است. به همین خاطر اگر بخواهیم نقدی بر این حركت فرهنگی (‌فستیوال‌) كنیم، نمونهٍ امسال آن می‌تواند انتخاب مناسبی باشد.

اما پیش از آنكه بخواهیم دیدی همه‌جانبه بر نوع برگزاری، شیوهٍ تصمیم‌گیری، نوع برنامه‌ها و فعالیت‌های جانبی فستیوال داشته باشیم، لازم می‌دانیم به خودِ پدیدهٍ فستیوال در میان ایرانیان خارج از كشور و موقعیت و اهمیت آن بپردازیم. چرا كه همین درك و ضرورت وجود و حضور چنین فستیوالی سبب گشته كه نه تنها برخی از اشتباهات دیده نشود، بلكه در موارد بسیاری نیز از ذكر این اشتباهات صرفنظر شده است.

مشكلات پراكندگی انسان ایرانی در سراسر جهان هر نوع كار فرهنگی جمعی را دشوار ساخته است. بر دشواری پراكندگی جغرافیایی می‌توان اختلافات جدی فكری و سلیقه‌ای، تفرقه‌اندازی‌های حكومت‌حاكم بر ایران و اشتباهات خودمان را بیفزاییم تا تصور كاملی از دشواری یك كار فرهنگی در خارج از كشور به دست آید.  

در چنین شرایطی فستیوال تاتر كُلن به وجود آمد، رُشد كرد و بدینجا رسید. بی‌شك در  برپایی این فستیوال نیروهای مختلفی نقش داشته‌اند كه به طور كُلی می‌توان آنها را به سه دستهٍ بزرگ تقسیم كرد كه بدون وجود یكی از آنها برپایی فستیوال غیر ممكن خواهد بود. درك نقش این نیرو‌ها برای همه علاقمندان به تداوم فستیوال ضروریست.

  • نیروی برگزاری

نیروی برگزار كننده با موسسات دولتی، خصوصی و كلیسایی كه در تامین بودجه برپایی فستیوال نقش دارند، آغاز می‌شود و تا دست‌اندركاران عملی فستیوال ادامه می‌یابد. مسئولیت برپایی فستیوال تا كنون به عهده آقای فلاح‌زاده و خانم بهرخ حسین‌بابایی بوده است. امور اجرایی و تصمیم گیری در انتخاب گروه‌ها، شیوه برگزاری، سیاست‌های مالی، فرهنگی فستیوال و بسیاری از دیگر امور خُرد و كلان فستیوال نیز تاكنون به عهده این دو نفر بوده است. بی‌شك تمركز اینهمه كار و مسئولیت در دست دو نفر نه تنها طاقت‌فرساست، بلكه اشتباهات بسیار جدی را نیز در پی دارد. 

  • نیروی شركتكننده

شمار گروه های تاتری مشتاق و علاقمند به شركت در فستیوال همواره رو به افزایش بوده است. گسترش كمّی از یك سو حاصل اصرار و پیگیری برگزاركنندگان و از سوی دیگر نتیجه اشتیاق برخی گروه‌های تاتریست. این گروه‌ها تا كنون با تحمل مشكلات بسیار در فستیوال شركت كرده‌اند و خوب می‌دانیم بدون حضور این گروه‌ها تداوم كار برای فستیوال غیرممكن است. نام و جایگاه آنها را باید گرامی داشت. به ویژه باید از آن گروه‌هایی در اینجا یاد و نام كرد كه منتظر نماندن كه ابتدا فستیوال همه‌گیر و مشهور شود و نام و رسمی بیابد، بلكه در همان ابتدای كار به یاری آن شتافتند و آن را از انزوا خارج ساختند. آنها با حضور خود به فستیوال هویت و امكان تداوم دادند.

  • تماشاگران

بخش تعیین‌كننده تماشاگران را ایرانیان ساكن شهر كُلن و حومه و برخی شهرهای اطراف و نزدیك آن تشكیل می‌دهند. تماشاگران به واقع نقش نبض فستیوال را ایفا كرده‌اند و در آینده نیز این نقش كلیدی را خواهند داشت. بخش دیگر تماشاگران فستیوال را هنرمندان و دست‌اندركاران مهمان تشكیل می‌دهند كه در برخی از برنامه‌ها تعدادشان بیش از تماشاگران عادی است.

فراخون

بسان سال‌های پیش فستیوال حضور و برپایی خود را با یك فراخون بدون تاریخ آغاز كرد. این فراخون كه در برخی از مطبوعات فارسی زبان (‌از جمله در شماره دوم  كتاب نمایش‌) نیز به چاپ رسیده بود، سخن از شركت پنجاه گروه می‌كرد كه از كشورهای مختلف مهمان فستیوال خواهند بود. .شاید اصرار بر لغت “‌پنجاه‌گروه‌”  به مناسبت پنجمین سال برپایی فستیوال باشد! وگرنه در فستیوال امسال در مجموع پنجاه برنامه ( به غیر از سخنرانی‌ها و نمایشنامه‌خوانی‌ها‌) اجرا شد كه الزاما هر یك از آن برنامه را یك گروه به ارمغان نیاورده بود. چون گروه‌هایی بودند كه چندین برنامه را برای فستیوال آورده بودند. همچنین برخی از برنامه‌هایی امسال تكرار برنامه‌های فستیوال چهارم بود.

پوستر فستیوال پنجم کلن

در باره تاكید بر شركت گروه‌ها از كشورهای مختلف نیز قدری اغراق شده بود. چون در عمل بسیاری از گروه‌های شركت كننده همانا مهاجرین مقیم آلمان (‌كًلن‌) بودند كه با توجه به تعلقات ملی و خلقی در فستیوال شركت كرده بودند. بهتر آن بود كه تاكید فراخون بر تنوع ملی‌ـ زبانی گروه‌های شركت‌كننده می‌بود.

{كنفرانس مطبوعاتی}

فستیوال همواره به درستی سعی كرده است با برگزاری كنفرانس مطبوعاتی در شناسایی و معرفی نیات فرهنگی خویش كوشا باشد. اما واقعیت امر نشان می‌دهد كه این تلاش نیك تا كنون نتوانسته تا كنون به ثمر بنشیند. انعكاس مطبوعاتی فستیوال بسیار محدود و گاهی ابدا قابل رویت نبود. به دعوت هر سالهٍ دست‌اندركاران فستیوال از مطبوعات آلمانی هرباره تعداد كمتری پاسخ مثبت داده‌اند، تا اینكه امسال هیچ‌یك از روزنامه‌ها یا مجله‌های آلمانی در كنفرانس مطبوعاتی شركت نداشتند و عملا امسال كنفرانس مطبوعاتی برگزار نشد. در روز كنفرانس مطبوعاتی نه تنها از روزنامه‌های آلمانی زبان خبری نبود، بلكه از دست‌اندركاران مطبوعاتی ایرانی ( به غیر از نماینده كتاب نمایش ) هم نشانی نبود. اشتباه یا دشواری كار در كجاست؟! پاسخ چندان آسان به نظر نمی‌رسد. شاید بتوان یكی از دلایل انزوای مطبوعاتی فستیوال را غلبهٍ برنامه‌های ایرانی دانست؛ چرا كه با چنین محتوا و شكلی از فستیوال برای مطبوعات آلمانی دیگر چندان جایی برای كنجكاوی باقی نمی‌ماند. از سوی دیگر فستیوال نیازمند یك سخنگوی با تجربه در عرصهٍ مطبوعات و مسلط به زبان آلمانی و امور فرهنگی است كه تا بتواند با حضور خویش در چنین كنفرانس‌های به خوبی از اهداف و موقعیت فستیوال سخن بگوید و یا پیام و خبر فستیوال را به موقع به مطبوعات آلمانی منعكس كند.

بروشور برنامههای فستیوال

هنوز چند روزی به آغاز فستیوال مانده بود كه بروشور برنامه‌ها در فروشگاه‌های ایرانی و  در اختیار هنرمندان شركت كننده قرار گرفت.

نخستین احساسی كه از دیدن بروشور به آدمی دست می‌داد، فشردگی و كثرت برنامه‌ها بود كه تنگاتنگ هم نوشته شده بودند. بروشورها كه به دو زبان آلمانی و فارسی چاپ شده بودند در مجموع چندان روشن تنظیم نشده بود. به همین دلیل برخی از تماشاگران از دیدن شماری از برنامه‌ها غافل ماندند. برای خواننده برنامه كه بر اساس روزهای فستیوال بروشور برنامه را دنبال می‌كرد، برایش روشن نبود كه برخی از برنامه‌های همان روز در صفحه‌های بعدی برنامه است و سالن‌ دیگری به اجرا در می‌آید. نیك خواهد بود كه  برای حجم و اندازهٍ بروشور نیز فكری شود و تا حد ممكن آن را در قطع كوچكتری تهیه كنند.

فستیوال آغاز میشود!

گسترش كمّی گروه‌های شركت‌كننده سبب گشت كه امسال برنامه‌های فستیوال در چهار سالن نمایشی شهر و یك مركز فرهنگی برگزار شود.

برنامه‌های افتتاحیه و اختتامیه در سالن آتشنشانی قدیم، باقی برنامه‌ها در هفتهٍ نخست برای بزرگسالان در سالن باوتورم و برای كودكان و (‌به همراه دو نمایش بزرگسالان‌) در سالن كوچك هوریزون، در هفته دوم در سالن آركاداش و سخنرانی‌های سمینار تاتر در تبعید و نمایشنامه‌خوانی‌ها در خانه فرهنگی ایرانیان برگزار شد.

  • هفته نخست

متاسفانه دو نمایش روز افتتاحیه چندان انتخاب مناسبی برای آغاز فستیوال نبود. فستیوال مانند هر سال برنامه افتتاحیه خود را با حضور و دعوت مهمان‌های غیر ایرانی آغاز كرد، ولی هر دو نمایش انتخاب شده برای روز افتتاحیه با تكیهٍ وسیع به تاتر كلامی و موضوع اختصاصی‌اش به خارجی‌ها، مهمان‌های غیر ایرانی حاضر در سالن را از لذت و درك برنامه‌ها بی‌بهره ساخت. از سوی دیگر كثرت جمعیت و بزرگی سالن و نداشتن امكانات آگوستیك موجب شد كه تلاش بازیگران این نمایش‌های “‌یك‌نفره‌” به خوبی به ثمر ننشیند. هركس به خوبی می‌داند كه اجرای نمایش در شب نخست برای هر گروهی از اهمیت جدی برخوردار است، اما از این نفع گروهی كه بگذریم، اهمیت این روز برای خود فستیوال به مراتب جدی‌تر از توجه به نفع شخصی است. از همین روی بهتر است برنامه‌های روز افتتاحیه را با دقت انتخاب كرد. فراموش نكنیم كه روز افتتاحیه حكم ویترین فستیوال را دارد. بر همین اساس می‌توان نمایش شهر‌قصه برخلاف آن دو نمایش روز افتتاحبه حداقل به لحاظ موقعیت سالن و نوع نمایش انتخاب مناسبی برای روز اختتامیه بود.

اجرای نشدن نمایش “‌مادر” و تكرار نمایش “‌از خلنگزار تبعید‌” از سویی و همزمانی چهار نمایش در روزهای پایانی هفته اول از موضوع‌های سٍوال‌انگیز  و گله‌آمیز بود كه برخی از تماشاگران و هنرمندان فستیوال را در هفته نخست به خود مشغول داشت.

  • تاتر كودكان

امسال برخلاف سال‌های گذشته فستیوال توانست بخش كودكان خود را فعال‌تر كند و اجرای شش نمایش ویژه برای كودكان به نیاز خانواده‌های ایرانی تا حد ممكن پاسخی مناسب دهد. اگر چه سه برنامه از مجموع نمایش كودكان توسط یك گروه مهمان از آن هم به زبان فرانسه اجرا می‌شد و اگر چه كه نمایش “‌فصل زردآلو‌” هم كه به زبان آلمانی اجرا شد ارتباطی مستقیم با فستیوال نداشت و بخشی از برنامه‌های تدوین‌شدهٍ ماهانهٍ تاتر هوریزون محسوب می‌شد، ولی حضور شش نمایش كودكان ارمغان خوبی برای تماشاگران خُردسال ایرانی‌ بود.

  • هفته دوم

اجرای برنامه‌ها در این هفته به سالن آركاداش منتقل شد. حذف سه نمایش از مسائل قابل بحث این هفته بود. غیر از نمایش “‌زن در گردباد تماشا‌” علت واقعی اجرای دو نمایش دیگر برای هیچكس روشن نشد. متاسفانه نه تنها گروه‌ها، بلكه مسٍولین فستیوال نیز خود را موظف ندیدند كه حداقل از طریق بولتن و یا دیگر امكانات موجود علت حذف برنامه‌ها مذكور را توضیح دهند. باید گروه‌های شركت‌كننده و مجریان امر بیش از اینها تماشاگران را جدی بگیرند و خود را در مقابل آنها موظف ببینند.

  • در كم و كیف برنامهها

اصرار در بالا بردن تعداد گروه‌های شركت‌كننده در این فستیوال كار را برای بسیاری از گروه‌ها مشكل كرده بود. اجرای سه نمایش در یك روز و دشواری‌های تكنیكی و ازدحام تقاضا‌های چندجانبه و امكانات محدود زمانی و مكانی فستیوال و سالن‌های تاتری وضع را پیچیده كرده بود. هنوز گروه نمایش نخست عرق خستگی را از تن نبرده بود می‌بایستی شلاقی در كمترین مدت سالن را به گروه بعدی بسپارد. نوری كه برای برنامه گروه بعدی تنظیم شده بود توسط گروه نخست تغییر می‌یافت و حالا گروه دوم می‌بایستی در مدت كوتاهی همان تنظیم نور را كه مدتی وقت صرف تنظیم آن كرده، در مدت كوتاهی دوباره تنظیم كند. در مواردی بود كه گروه از خیر آن می‌گذشت و به هر آنچه موجود بود بسنده می‌كرد. اینها و بسیاری دیگر موجبات تاخیر در برنامه می‌شد كه متاسفانه به یك یا دوبار ختم نشد و این وضع برنامه گذار و گروه نمایش را آشفته و عصبی می‌كرد كه خوشبختانه عادت عمومی تماشاگران ایرانی به تاخیر در برنامه دشواری  را برای همه قدری قابل تحمل می‌ساخت. به هر صورت كثرت و تجمع برنامه آنچنان بود كه دیگر جایی  یا فرصتی برای تعمق و نكته سنجی‌های كیفی باقی نمی‌ماند. از گفتگو‌ها، بحث‌ها و حرف‌های شنیده شده چنین بر می‌آید كه شماری از برنامه‌ها ابدا آمادهٍ ارائه نبودند ولی اصرار مسٍولین فستیوال حضور آنها را توجیه می‌كرد. شاید كثرت گروه‌ها و یا حضور یك هنرمند معروف بتواند نامی و تعدادی تماشاگر برای فستیوال مهیا كند، اما با تنزل برنامه‌ها تاثیر منفی آن نیز بر اذهان تماشاگران و دیگر هنرمندان باقی خواهد ماند. از همین روی اگر چه تعداد جدیدی به گروه‌های شركت‌كننده در فستیوال اضافه شده بود، اما این امر نتوانست موجب افزایش كیفیت نمایش‌ها و فستیوال شود. از سوی دیگر بسیاری از گروه‌های شركت كننده كه در سال گذشته نیز در فستیوال حضور داشتند، چندان در بهبود كار خود كوشا نبودند و از آنچه در سال گذشته ارائه دادند متفاوت عمل نكردند.

در یك جمع‌بندی در بحث كیفی نمایش‌ها بایستی گفت: كمیت جدی فستیوال پنجم به هیچ‌وجه نتوانست كیفیت آن را تضمین كند و كیفیت فستیوال امسال نسبت به سال گذشته قدری كاهش یافته بود و حضور برخی نام‌های آشنا و جدید نیز كاری از پیش نبرد.

دومین سمینار تاتر در تبعید

در حاشیهٍ هفته نخستِ برنامه‌های فستیوال سمیناری با شركت شش سخنران و استقبال نه چندان گسترده با عنوان ” بیست‌سال تاتر تبعید ایران‌” برگزار شد. این سمینار همانگونه كه از نامش برمی‌آید، قرار بود در باره تاتر در تبعید سخن بگوید.

در این باره می‌توان سخن بسیار گفت، اما به علت حجم مطالب این شماره و اهمیت موضوع از یك سو و فقدان همهٍ منابع و سخنرانی‌ها از سوی دیگر، بررسی وسیع آن را برای ما دشوار ساخته است. به همین خاطر بررسی و بحث آن را به وقت دیگری موكول كرده و در اینجا تنها به اشاره‌ای بسنده می‌كنیم.

شیوه و روش انتخاب سخنران‌ها قبل از همه توجه را جلب می‌كند. این عمل متاسفانه براساس معیاری روشن انجام نشده بود. چرا كه سخنرانان شركت كننده در این سمینار نه بر اساس كیفت سخنرانی‌های خویش و نه بر اساس باورمندی‌های آنها به مقولهٍ تبعید، بلكه تنها براساس یك تصمیم شخصی “‌انتخاب” شده بودند. در این انتخاب یا تصمیم تا حد زیادی شتاب‌زدگی نیز دیده می‌شد.

متاسفانه بسیاری از سخنرانی‌های از دقت و كیفیت یك كار پژوهشی عاری بودند. در مجموع این سخنرانی‌ها نتوانست در عمل تعریفی دقیق و مرزبندی روشنی از تاتر در تبعید ارائه دهد. حتی سمینار نتوانست در سطح یك فراخون برای چنین تعریفی پیش رود. بایستی میان یك گفتگوی دوستانه كه می‌تواند از هر دری سخن به میان آورد، با یك سخنرانی برای تاتر در تبعید تفاوت جدی قائل شد. از همین روی هم برگزاركنندگان و هم سخنرانان نباید تنها به حضور در سمینارها بسنده كنند. سمینارها بایستی علت وجودی و هدف برگزاری را همواره در مد نظر داشته باشد. وگرنه به بسیاری از تجمع‌های بی‌خاصیتی تبدیل می‌شود كه تنها علت ضرورت خویش را در صرف بودجه خلاصه می‌كند و به یك كار صرفا فرمایشی تنزل می‌یابد.

قرار بود كه مجموع سخرانی‌ها و گفتگوهای انجام شده در این سمینار همگی توسط فستیوال كُلن در كتابی ویژه به چاپ رسد كه ظاهرا شماری از سخنرانان شیوه دیگری را اتخاذ كرده‌اند و انتظار می‌رود مانند سخنرانی آقای رحمانی‌نژاد باقی آنها نیز در مطبوعات خارج از كشور به چاپ رسند.

نمایشنامه خوانی

امسال فستیوال برای نخستین‌بار برنامهٍ جداگانه‌ و نسبتا وسیع نمایشنامه‌خوانی بر پا ساخت كه امیدواریم این كار همواره ادامه یابد. شاید چنین امكانی بتواند ضمن معرفی نمایشنامه‌های جدید، رشد كمی و كیفی نمایشنامه نویسی را نیز تاحدی تسریع بخشد. اگر این بخش از فستیوال فعال‌تر شود و همراه معرفی، انتخاب و با جوایزی باشد، می‌تواند نه تنها نمایشنامه‌نویسان را در كار خود تشویق كند، بلكه ضمن چاپ و یا كمك به چاپ آنها، به رفع نسبی كمبود نمایشنامه در میان بسیاری از گروه‌های تاتری اقدام ورزد.

بولتن و دفترچهٍ فستیوال

از سومین سال برگزاری فستیوال بولتن خبری آن نیز تدارك دیده شد و این تصمیم نیكو تا كنون ادامه دارد. كیفیت و كمیت بولتن نیز در این سال‌ها متفاوت بوده است. امسال در طول فستیوال شش شماره ( در قطع A4 و در چهار برگ ) از بولتن مذكور به چاپ رسید كه به این تعداد دو شماره (‌شماره‌های 7‌و8‌) نیز پس از پایان فستیوال افزوده شد كه معلوم نیست چرا این دو شمارهٍ اخیر به شكل شب‌نامه‌های سیاسی تنها در اختیار تعداد محدودی قرار گرفت! به همین خاطر از كم و كیف آن دو نمی‌توانیم سخنی به میان آوریم و تنها به شش شماره علنی بسنده می‌كنیم. همچنین در كنار این شش شماره و در پی توقف اجباری شماره هفتم عطااله گیلانی نیز برگهٍ طنزگونه‌ای در میان حاضرین فستیوال با عنوان بولتن شماره هفت‌ونیم پخش كرد كه با زبان طنز نگاهی گذرا به چند روز فستیوال داشت.

متاسفانه بولتن امسال نتوانست چهره‌ای چندان متفاوتی از آنچه كه در سال گذشته بود، ارائه دهد. كیفیت آن نیز تغییر جدی نكرد و اگر چه نام با معنای چون “‌چشم‌انداز‌” برای خود یافته بود، اما چشم‌اندازی از یك بولتن وزین در پیش چشم خوانندگان خویش نگشود.

باز هم معلوم نشد كه چرا بایستی در معرفی یك گروه و نمایش آن سخن به فراوانی گفته شود و تعدادی از صفحات و ستون‌های بولتن به آن اختصاص یابد و در باره آن چهل گروه باقی سكوت شود؟ اصول و اساس كار در بولتن ناروشن بود و ماند. گاهی آدم خیال می‌كرد كه بولتن هرچه به دست می‌آورد به چاپ می‌رساند، اما گاهی نیز به نظر می‌رسید كه آنچه در بارهٍ گروهی نوشته می‌شد‌تنها براساس محاسبات شخصی و یا موقعیت و شهرت كارگردان آن است. این كار با هر نیتی كه باشد، كاری غیر اصولی‌ست و سسب بسیاری از سوٍتفاهم‌ها خواهدشد. با توجه با اینكه امسال نیز فستیوال نتوانست دفترچهٍ توضیحی برنامه‌ها و گروه‌ها را به زبان فارسی عرضه كند، بولتن خبری فستیوال موظف بود كه شرایطی مناسب و مساوی برای معرفی همهٍ گروه‌های شركت كننده مهیا سازد.

این دومین سال است كه فستیوال از چاپ دفترچهٍ توضیحی گروه‌ها و برنامه ها به زبان فارسی شانه خالی می‌كند. به همین خاطر امسال نیز تنها به زبان آلمانی چنین كاری شد و ایرانی‌ها از آن محروم ماندند. با توجه به اینكه گروه‌های شركت كننده هنوز هم در بخش وسیع و قابل توجه ایرانیان هستند، فستیوال می‌تواند دفترچهٍ به یادماندنی را به زبان فارسی نیز تدارك بیند. اگر چنین كاری به هر دلیلی خارج از توانایی فستیوال باشد، مسئولین می‌توانند با افزایش تعداد صفحات بولتن و انعكاس جدی و وسیع تلاش همهٍ گروه‌های شركت كننده  و برنامه‌هاشان تا حدی این كمبود را جبران كنند.

سازماندهی و هماهنگی

بی‌شك با توجه به گسترش و شركت وسیع گروه‌ها و تعداد و تنوع برنامه‌ها كار برگزاركنندگانِ فستیوال را دوچندان دشوار كرده بود. اما پنجمین فستیوال یك‌بار دیگر نشان داد كه برای بهره‌گیری مناسب و مفید از امكانات و توانایی‌هایی فستیوال و نیروهای برگزار‌كنندهٍ آن نیاز به یك هماهنگی و ایجاد تیم‌ها هماهنگی و تقسیم‌كار در میان آنها امری جدی و ضروریست. فستیوال سال‌هاست كه از كمبود یك تیم متشكل و موظف بی‌بهره است. به همین خاطر همه كارها را همه كس می‌كند و این نه تنها هرج‌ومرج می‌آفریند، بلكه وظایف و اختیارات افراد نیز ناروشن می‌ماند. فستیوال نیاز به كادری مناسب و با تجربه در عرصه تداركات، مطبوعات، روابط‌عمومی، پذیرش مهمان‌ها، برگزاری‌كننده برنامه‌ها و عرصه‌های دیگر دارد. تاكنون كار به شیوهٍ دیگر به سرانجام رسیده  ولی امروز وقت آن است كه امور مهمی مانند هماهنگی و سازماندهی نیز جایگاه مناسب و درخور فستیوال یابد. اگر به این نوع كمبودها توجه شود دیگر برخی از صحنه‌های زننده و زشت اتفاق نخواهند افتاد. تماشاگران، مجریان و گروه‌های شركت‌كننده، مهمان‌های دعوت شده  بایستی در مواقع ضروری بدانند كه در مواجه با مشكلی به چه كسی مراجعه كنند. وگرنه باید همان كسی كه در حال فروختن چای و اغذیه است، به یكبار تصمیم‌گیرندهٍ شیوهٍ بلیط‌فروشی شود و مدیر فستیوال در اوج تحمل انبوه گرفتاری‌ها، پاسخ‌گوی تهیه چوب‌لباسی برای فلان نمایش باشد.!

هماهنگی در كار و تدارك كادر مناسب می‌تواند نه تنها در بسیاری از موارد شماری از مشكلات روزمرهٍ فستیوال را كاهش دهد، بلكه از شكل‌گیری معضلات جدید نیز جلوگیری كند. انبوه وظایف تعریف نشده برای چند نفر با خودخستگی بسیار، دلزدگی و اشتباه‌های فراوان دارد كه ثمرهٍ آن عصبیت‌های بسیار و برخوردهای ناپسندیده است.

كافه تُركها یا میعادگاه خشم؟!

همواره در طول فستیوال پس از اجرای نمایش‌ها شماری از تماشاگر ان و هنرمندان به كافه‌ای تُركی كه در نزدیكی‌های سالن‌های  نمایش فستیوال است، می‌روند تا گپی با یكدیگر زنند و لبی تر كنند و محفلی دوستانه بگسترانند. این شب‌نشینی‌ها را نیز گاهی صدای گرمی رونقی دوچندان می‌بخشد. اینجا فرصتی و محلی مناسب برای آشنایی، دیدار، گفتگو، درددل و طرح مشكلات در محیطی دوستانه و خودمانی است. متاسفانه این محیط گرم دوستانه در مواردی نیز محل و فرصتی برای تسویه حساب‌های شخصی می‌گردد و كافه‌ترك‌ها مبدل می‌شود به میعادگاه خشم. خوشبختانه از این نوع تنش‌ها در سال پنجم به مراتب كمتر پیش آمد و امیدواریم كه در سال‌های آینده نیز كافه‌تُرك‌ها همانا محیطی برای بهره‌گیری‌های عاطفی باشد و مشتاقان تهمت، دروغ و تسویه‌حساب‌های شخصی هم باید فكر محل دیگری برای بیابند تا این محیط جایگاه ارزشمند و انسانی خود را از دست ندهد. فرصت كمیاب و محیط صمیمی آن محیط بایستی از سوی همهٍ حاضرین، به ویژه كسانی كه مسٍولیتی در فستیوال دارند، جدی گرفته شود و نه تنها رفتاری درخور موقعیت اجتماعی خود داشته باشیم، بلكه حساسیت لحظه را درك كنیم. از بهره‌گیری‌های آنی و كوتاه مدت پرهیز كنیم و به نتیجه‌كار بیندیشیم. در این روزها بسیاری از كشورهای مختلف مهمان شهر كُلن هستند. سُنت مهمان‌نوازی حكم می‌كند كه محیطی دوستانه و ایمن برای مهمان‌های خود مهیا كنیم تا آنها با خاطراتی خوش شهر كُلن را ترك كنند.

در روز شمار حوادث!

از نخستین روزهای فستیوال كه بهانه و امكانی برای سرور و لذت  از این همایش را برای تماشاگران، علاقمندان و هنرمندان مهیا می‌سازد، وقایع ناگواری كام را به همه حاضرین تلخ كرد. این حوادث متاسفانه تا آخرین روزها فستیوال را همراهی (‌!‌) كرد.

در كنفرانس مطبوعاتی خبر آتش‌سوزی یك دیسكو در سـوئد به اطلاع همگان رسید كه در آن شماری زیادی (‌حدود 63 نفر )‌‌جوان ایرانی  جان خود را از دست دادند.

هنوز در هفته نخست فستیوال بودیم كه خبر دردناك قتل فروهر‌ها فضای فستیوال را پركرد. یكبار دیگر توجه بسیاری از تاتر و فستیوال به سوی وقایع ایران جلب شد. در پی همین فاجعه دردناك بود كه شماری از هنرمندان ایرانی را بر آن داشت تا طی تهیه متنی ضمن تاسف از قتل فروهر‌ها مسببین این ترور را محكوم كنند. متن به امضای بسیاری از حاضرین رسید و در شماره چهارم بولتن چاپ شد.

هنوز سینه‌ها از درد قتل فروه‌ها انباشته بود كه اخبار ناگواری مانند قتل مجید شریف، مفقود شدن پرویز دوانی كام همه را به تلخی كشاند. بعد باز هم از این نوع خبرها بود كه دل را از درد خون می‌كرد. این حوادث یكبار دیگر نشان داد آنان كه در اریكهٍ قدرت نشسته‌اند چندان آشنایی با فرهنگ مدار ندارند و نمی‌خواهند كه داشته باشند. برخلاف امید محمد مختاری تن به تمرین مدارا نمی‌دهند. دشمنان اندیشه هرگز فرهنگ مدارا را به این آسانی مشق نخواهند كرد. و صد افسوس جبران این كُندذهنی و تنبلی فرهنگی و عقب‌ماندگی اینان را انسان‌های وارسته‌ای می‌پردازند كه سعی دارند با قلب فروزان خویش این راه دشوار نشان كور دلانی دهند كه مدت‌هاست كاربست هرنوع شیوهٍ مدارا را با دگراندیشان غیر ضرور می‌پندارند. مرغ جهالت اینان تنها یك پا دارد و آن هم نابودی آزاداندیش و آزاد اندیش‌یست. مرغ اینان پای دیگر نخواهد یافت!

هدف و سمتوسوی فستیوال!؟

در گفتگوها و نوشته‌های نشر یافته از سوی مدیر فستیوال هدف و یا اهداف بسیاری برای برگزاری فستیوال ذكر شده‌اند. باور یا بیان این اهداف هرچه كه باشند تنها در مرحلهٍ تجربه ارزش درستی و عملی خود را می‌یابند. احساس می‌شود كه فستیوال در پی رسیدن به اهداف بسیاری است كه یا از چهارچوب و وظایف آن خارج است یا اهداف مذكور در حد امكانات فستیوال نیست.

شاید بتوان آنچه كه در اعلامیهٍ فراخون به عنوان “‌سه نقطه نقل و گردهمایی گروه‌ها‌” ذكر شده تا حدی بخشی از اهداف فستیوال محسوب كرد. نگاهی به این اهداف ذكر شده نشان می‌دهد كه اهداف نام‌برده شده  همگی به عرصه‌های اجتماعی و سیاسی متعلق هستند و هیچیك ارتباط مستقیم با پدیدهٍ تاتر ندارند. از سوی دیگر این اهداف چنان وسیع و همه‌جانبه هستند كه برای تك‌تك آنها نیاز به فستیوال‌های جداگانه است كه در چنین فستیوال‌هایی دیگر نمی‌تواند محور اصلی مقوله تاتر باشد.

آنچه كه تاكنون به وضوح دیده شده و می‌توان آن را در هر پنج فستیوال دنبال كرد، علاقه و اشتیاق شدید مسئولین فستیوال به افزایش تعداد گروه‌ها و هنرمندان است. این شیوه و هدف براساس نگرش نادرستی شكل گرفته كه حضور كمی و انبوه‌گرایی را مهمترین محور كار خود می‌داند و حتی رشد كیفی این حركت را نیز در گرو حجم كمّی آن می‌داند.

این نگرش تاكنون یكی از سیاست‌های جدی و حتی به هدف اصلی، فستیوال مبدل شده است. متاسفانه فستیوال پنجم نشان داد كه كمیت گرچه چشم‌گیر و هیجان‌انگیز است، اما الزاما كیفیت فستیوال را تضمین نمی‌كند. ادامه این سیاست نیز تنها می‌تواند علاقمندان به آمار و ارقام را راضی كند و از مشكلات كلیدی تاتر نخواهد كاست. از سوی دیگر به دشواری‌های برگزاری فستیوال نیز افزوده می‌شود و نیروهای موجود را به هرز می‌برد. از قدیم گفته‌اند كه برای حفظ بُرندگی و حساسیت نیزهٍ نبرد باید از كاربرد مكرر و غیر ضرور و هدف آن پرهیز كرد. باید نیزه را به یك سو نشانه گرفت وگرنه از هدف اصلی غافل خواهیم شد.

به همین خاطر فستیوال می‌تواند و بهتر است كه یكی از چند هدف فرهنگی‌ـ‌اجتماعی خود را انتخاب كند و باقی را به كناری نهد و سپس با اتخاذ تدابیر درست و وسایل مناسب در جهت رسیدن به هدف مذكور اقدام و تلاش ورزد.

ـ اگر هدف فستیوال ایجاد پل‌های ارتباط فرهنگی و مقوله‌های اجتماعی میان كشورهای میزبان با مهاجران و پناهندگان باشد، پس باید شیوه و نوع برنامه و سمت‌وسوی فستیوال نیز مناسب این هدف باشد.

اگر فستیوال می‌خواهد با برپایی هر سالهٍ خود محلی برای گردهمایی همهٍ هنرمندان و علاقمندان تماشاگر به تاتر ایرانی باشد و فرصتی شادی‌آور و مفید برای ایرانی‌های خارج از كشور مهیا كند كه این هدف هم در نوع خود با ارزش است، بازهم بایستی سیاست در خور این هدف اتخاذ شود.

اگر فستیوال قصد حمایت از تاتر تبعید و اهداف سیاسی آن دارد، شیوه كنونی فستیوال با این هدف فاصله جدی دارد. اگرچه كه تاكنون در جهت خلاف این هدف هم اقدامی نورزیده باشد.

اگر قصد حمایت از گروه‌های تاتری كوچك و غیرحرفه‌ای است كه امكانی بیابند تا كار خود را در معرض قضاوت دیگران گذارند، باز فستیوال بایستی شیوهٍ مناسب این هدف را انتخاب كند.

هركدام از اهداف فوق و یا اهداف دیگری كه می‌تواند باشد كه ما در اینجا ذكر نكرده‌ایم، برای خود بسیار جدی، ارزشمند هستند و نیروی وسیعی را برای پیش‌برد آن طلب می‌كند. اكنون كه فستیوال قدمت پنج‌ساله یافته است، جای آن دارد كه خود را از سردرگمی در میان اهداف كوچك و بزرگ و متنوع برهاند و با تجهیز به تجربه‌های گذشته به كار خود عمق، جهت و ارزش جدی‌تری بخشد.

بی‌شك اتخاذ و انتخاب هر هدفی تنها در گروه برگزاركننده‌های فستیوال نیست و این اهداف ارتباط مستقیم با نیات، انگیزه‌ها و علاقه‌های شخصی، اجتماعی و مالی بسیاری از نیروهای دیگر نیز در ارتباط است. به همین خاطر نیز بخشی از سردرگمی‌ها نیز متاثر و تحمیل شده از وجود نیروهای دیگری هستند كه در تصمیم‌گیری‌های مالی نقش جدی ایفا می‌كنند. ولی فستیوال می‌تواند در همان محدودهٍ امكانات خویش اهداف خود را پیگیری كند. تجربه نشان می‌دهد كه فستیوال توان این پیگیری و موفقیت را دارد.

نتیجه گیری؟!

امروز دیگر نه تنها نمی‌توان وجود و حضور فستیوال را كتمان كرد، بلكه تاثیر و ارزش آن را نیز نباید انكار كرد. اما این امر نه تائیدی بر اشتباهات و نه تضمینی برای آینده است، بلكه بیان واقعیتی است كه می‌تواند پایه یك همه‌فكری و گفتگوی مفیدی برای ادامه كار باشد. روزی فستیوال با گام‌های لرزان و شركت تنها پنج گروه كار خود را آغاز كرد. اما امروز خود مبدل به یكی از حركت‌های فرهنگی خارج از كشور شده است و هر سال شهر كُلن با حضور بسیاری تبدیل به جشن بسیاری از ایرانیان می‌شود. در این پنج‌سال فستیوال بسیاری را جذب حركت و كار خود كرده است، رقم پنج گروه‌ها به چهل رسیده است ولی از سوی نیز شماری را از خود رنجانده و رمانده است. بی‌شك نه جذب كمی گروه‌ها و نه دفع بسیاری از آنها هیچكدام معیاری برای ارتقاء كیفی فستیوال نخواهند بود. باید بجای تكیه به رقم‌ها و افتخار به آنها هدف و سمت‌وسوی فستیوال را روشن كرد و سپس با توجه به آن ثمرهٍ كار را سنجید. فستیوال حاصل یك همكوشی و همیاری همه‌جانبه است كه بدون به رسمیت شناختن حقوق، وظایف و نقش یكدیگر امكان ادامه مفید كار نخواهد بود. فستیوال حاصل رنج و كوشش بسیاری ست. باید برای همه تاثیرگذاران آن فرصت و امكان تاثیر داد. باید مالكیت عمومی آن را به رسمیت شناخت و آن را توسعه بخشید.

اصرار بر كمیت باید جای خود را به ایجاد امكان رشد كیفی دهد. فستیوال می‌تواند توسط یك كمیته بازبینی انتخاب نمایش‌ها را براساس و اصولی منطقی استوار سازد. این كمیتهٍ بایستی معیار انتخاب خود را بر اساس هدف و امكانات فستیوال تنظیم كند و از اتخاذ هرنوع تصمیم‌های شخصی كه معمولا آلوده و متاثر از بده‌بستا‌ن‌های روزمره است، عاری باشد.

اگر فستیوال با هدف حمایت گروه‌های كوچك و غیرحرفه‌ای موقعیت و كار خود را شكل می‌دهد و بر این اساس نیز كمك‌های مالی دریافت می‌كند، بایستی همان گروه‌ها را نیز از بیشترین امكانات خود برخوردار سازد. اگر همه گروه ها را در مقابل اهداف فستیوال به یك اندازه موظف می‌سازیم، بایستی آنها را از امكانات و حقوق فستیوال نیز به یك اندازه برخوردار سازیم. فستیوال باید به جای سیاست امتیازدهی و امتیاز گیری از این و آن فضای ایمنی برای همهٍ شركت كنندگان خود مهیا سازد.

اگر می‌خواهیم شاخهٍ نورسته‌ای را پاس داریم، بایستی كه جانش را حداقل از علف‌های هرز در امان داریم. اگرنه هر درخت تنومندی با چنین سمومی دیر یا زود از درون می‌پوسد.

حركتی كه پنج‌سال پیش آغاز شد خود را فستیوال تاتر ایرانی‌ـ‌كُلن نامید. آن روزها شاید این تاكید بر دو واژه تاتر و ایرانی بسیار آگاهانه بود، اما امروز با مرور و دقت در تلاش پنج‌ساله فستیوال، به‌ویژه سال پنجم، متوجه می‌شویم كه انگار آرام آرام هم واژهٍ تاتر و هم واژه ‌ایرانی آن رنگ و بوی گذشته دیگر ندارد. امیداوریم با تدقیق هدف و سمت‌و‌سوی فستیوال این دو واژه نیز در سال‌های آینده جایگاه و تعریف دقیق خود را به دست آورند. به امید آن روز!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.