نگاهی به سه نمایشنامه از واسلاو هاول
برگردان: علی امینی نجفی
ر طول تاریخ انسان «استیداد سیاسی» یکی از مهمترین ابزار ماندگاری حکومت ها بوده و اینگونه که وضع کنونی نشان میدهد انگار پایانی هم بر آن نیست. این ربطی به رشد انسان و تکامل فنی و علمی یا رسانههای اجتماعی از راه رسیده ندارد. ربط مستقیم به اعمال زور، به منظور سود، برای ماندن دارد. برای بقای حکومت ها تا شاید به قولی عمر ماندن اندکی شود دراز.
اما آنان که به تن تنومندنمای استبداد تَرک میاندازند و یا همچو موریانه آن را از درون سست و ناپایدار میکنند، تا روزی ناگهان این حکومت ها فروریزد، همانا شهروندانی هستند که نقش اجتماعی خود را ایفا کرده اند. آنهایی که اکنون خویش را تیره میکنند تا روشنایی به مُلک و ملت عطا کنند.
فهم حکومت های استبدای در آغار آسان نیست، آدمی نیاز دارد که طعم آن را آرام آرام بچشد تا کامش تلخ شود. چون در بسیاری موارد استبداد با امبد و شعار «خیرخواهی» می آید. قصد آبادی و بهروزی دارد! همین فکر و ذهن را برای فهم بهتر و تصمیم مناسبتر مغشوش میکند. استبداد در پی رُخدادهای بزرگ جهانی میآید. در پی انقلابها. پرتلاطم یا آرام آرام.
البته فهم ما از بهبود و اقتدار و انقلاب و آزادی یا حتی همان استبداد بسان شیوههای متنوع اعمال زور حکومت ها مدام درحال دگرگونی است و به همبن خاطر نباید استیداد امروز را در کشور خود یا همسایه با مشابه آنچه در گذشته ۱۰۰ ساله ی داشتیم، مقایسه کنیم. چون شهروندان و انتطارات آنها از زندگی و شیوهها ی حکومتها مدام عوض میشوند. همین تغییر زمانه است که به عدهای این فرصت ِادعا را می دهد که گذشته را گل و بُلبل بدانند و امروز را تیرهگی مطلق و یا برعکس!
واسلاو هاول نمایشنامه نویس مشهور کشور چکسلاواکی سابق و نیمه شده جمهوری چک امروز است. از اعتراض و تنبیه و تبعید در دوران سوسیالیستی گذشته و پس برچیدن نطام سابق عاقبت بخیر شد و روزگاری هم رئیس جمهور همین کشور نیمه گشته، گشت.
اما بهترین دوران زندگی او همان زمانی بود که علیه استیداد سیاسی نوشت و به شهرت رسید. صدایش ماندگار شد. کدام صدا؟ همان که فریاد زد من با شما همراهی نمیکنم. نه با ِاعمال کنندگان زور و نه با خاموشان جامعه. آنچه توانست در قالب چند نمایشنامه و داستان ریخت و در معرض قضاوت نهاد.
از این نویسنده سه نمایشنامه با عنوان «سهگانهء وانیک» توسط علی امینی نجفی سالها پیش در همین شهر کلن به شکل تایپی به دست من رسید و سخت پسندیدم. هر سه نمایشنامه (احضار، اعتراض و رونمایی) انگار لخت بودند. مانند انسانی که هیچ به تن ندارد، اما وقار بیچیزییش بر همه داشتهها میچربید. نمایشنامههایی خلاصه ولی سخت تاثیرگذار. همینجا بایدبگویم که آشنایی با نمایشنامه های هاول را من مدیون علی امینی نجفی هستم. به همین خاطر هم قدردان او. البته این سه گانهها بعدها در قالب یک کتاب در ایران به چاپ رسیدند و امروزه در دسترس.
در این سه نمایشنامه هاول درست برعکس بسیاری از نویسندگان حکومت های استبدادی دنبال ساختن قهرمان نیست، درپی افشای ضدقهرمان است و همین ضد قهرمانها را در نوشتههای خود برجسته میکند. تا شاید از همین راه ویژگیهای یک قهرمان را بنمایاند. به واقع “به در میگوید که دیوار بشنود”. این زبان غیرمستقیم بیش از هر شعار و فریادی گوش استبداد را میآزارد و تنش را در معرض جراحت قرار میدهد. عفونت آن را برملا میکند.
«وانیک» شخصیت اصلی این سه گانه انگار در سه وضعیت و در سه پردهی یک نمایشنامه، اما با چهار شخصیت به ظاهر متفاوت روبرو میشود، تا لایه های پَست انسانها را در شرایط استیدادی عیان کند. وانیک نویسندهای ست که در اعتراضات مدنی شرکت دارد، تلاش میکند میان نویسندگان پیوند و همبستگی ایجاد کند. از همین روی حکومت او را تحت نظر دارد. پس گاهی زندانش میبرد و گاهی او را کارگر انبار آبجوسازی میکند تا تحقیرش کند، و گاهی هم در دام جماعت پر پُز و افاده قرار میدهد تا آنچه از راه رانتخواری حکومتی به دست آوردهاند و بدان دلخوشند، به رخ وانیک بکشند. تا مگر با فقرش او را تحقیر کنند. یا آنچه ندارد تسلیمش کنند!
حالا «گروه تاتر چهره» یکی از سه گانهها را، یعنی نمایشنامهی «اعتراض» را برای نمایشخوانی در جشن روز جهانی تاتر(۱۲ و ۱۳ آپریل در کلن) برگزیده تا یحش اندکی از صدای اعتراض به استبداد باشد. استبدادی که از حکومتها آغاز میشود اما در تک تک ما رخنه میکند و اگر غافل شویم میشود بخشی از ما. همان که از او بیزاریم. به “شکار گرگ رفته ای که خود گرگ شده است”. ما در این نمایش اعتراض داریم به آنچه ما را ناتوان از اعتراض کرده است.