در پس اجرای «همه پسران من»
دیشب (یکشنبه ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴) پس از زحمت چندین روزه ی تیم تولید چهره، نمایش «همه پسران من» را اجرا کرد و استقبال درخور را هم تجربه. جای دارد در همینجا از تیم اجرا و از تماشاگران سپاسگزار باشم که اگر همراهی آنها و حضور اینها نبود، درعمل هیج کاری از پیش نمیرفت.
بیشک نمایش با تماشا کردن معنا میگیرد و تماشایی کردن یک نمایش هم از وظایف کارگردان است. ولی تلاش هرچه باشد اما اگر با تماشاگر تماس لازم را نگیرد، زحمتی بیهوده خواهد بود. خوشبختانه تماشاگران دیروز ما که نزدیک به ۴۵ نفر بودند، نه تنها استقبال کردند، بلکه از تشویق ما هم پرهیز نداشتند. همچنین در تماس با نمایش هم موفق بودند. بیشک اظهارنظرات متنوعی هم در سالن اجرا و بعدا در کافهی مجاور کردند که خود سرمایهای برای اجرای احتمالی بعدی خواهد بود.
«همه پسران من» نقطه عطفی در نویسندگی آرتور میلر محسوب میشود. زیرا وی در پی نگارش چندین نمایشنامهی ناموفق و چندین نمایشنامهی رادیویی عاقبت با این اثر راه به برادوی یافت و در دور نخست آن ۱۷۹ بار اجرا شد. اگرچه این تعداد برای فرهنگ تاتری برداوی چندان زیاد نیست، اما برای میلر یک شانس بزرگ محسوب میشد، که شد.
آرتور میلر در این اثر به جنگ علنی با نظام افسار گسیختهی سرمایهداری امریکای در دوران جنگ جهانی دوم میرود. در این اثر اخلاق و پول را در یک تقابل سخت به چالش می کشد. شاید همین نوع نگاه و تلاش بیانی بود که میلر را در بگیر و ببند دوران مکارتیسم دو بار به دادگاههای معروف آن زمان کشاند. بعدها میلر همین دوران تفتیش عقاید را در نمایشنامهی مشهور «بوتهی آزمایش» به تصویر کشید که در ایران به نام «شکار ساحرهها» ترجمه شده است.
گرچه میلر با نمایشنامه «مرگ دستفروش» هم در برادوی و هم در سینما به پاس شخصیتپردازی خوب به اوج شهرت رسید، اما «همه پسران من» از ساختار و استحکام بهتری برخوردار است و «بوتهی آزمایش» از آن هم بهتر. متاسفانه این نمایشنامه قربانی دوران حملات مطبوعات و حکومت علیه میلر شد و تا مدتها به فراموشی سپرده شد.
آرتور میلر با چند نمایشنامهی دیگر همچو «چشماندازی از پل»، «حادثه در ویشی»، «ارکستر زنان آشویتس» و «خاطره دو دوشنبه» نیز توانایی خود را در نمایشنامهنویسی به معرض قضاوت گذاشت که هرکدام از اینها شهرتی تازه برایش آوردند. ولی تغییر نگاه میلر به آرمانگرایی در نمایشنامهی «پس از سقوط» رخ میدهد.
در یک اجرا همواره این پرسش مطرح میشود که وفاداری به یک اثر نمایشی باید چگونه باشد؟ در متن خلاصه شود یا در مضمون و یا هر دو؟ تجربه عملی و نگاه عمومی منتقدین همواره نشان داده که محتوای نمایش اساس وفاداری است. از همین روی دستبردن به متن باید بر اساس فهم کارگردان از مضمون نمایشنامه رخ دهد. در تنطیم نمایشنامه »همه پسران من» نگارنده نیز همین اصل را برای اجرا اساس قرار دادم. بیانکه دخل و تصرفی در مضمون و یا نگاه میلر ایجاد کرده باشم.
هرچه بود و هرچه شد باید آن را به نگاه تماشاگران دیروزمان سپرد که با حضورشان بهترین دلگرمی را ایجاد کردند و با تشویق و ابراز محبت هایشان و همچنین گوشزد کمبودها بهترین سرمایهی ادامهی کار را برای من و تیم بازیگری مهیا کردند. و صد البته بهترین گنجینهی من تیم همراه و همکاری بودند که اجرای نمایش را برایم ممکن ساختند. چه آنها که روی صحنه بودند و چه آنها که پشت صحنه با تقبل انجام بسیاری از کارها، مشکلات مرا کاهش دادند.
سپاس از همگی!
اصعر نصرتی
۱ یولی ۲۰۲۴