خاطرات يك بازيگر
برنهارد مينتي
برگردان: اصغر نصرتی
برنهارد مينتي يكي از مشهورترين بازيگران تاتر آلمان است كه سالهاي زيادي خلاقيت خود را در روي صحنه با كارگردانهاي مشهور آلمان به معرض ديد عموم تاتر دوستان گذاشته است. وي كه پس از مرگش در سال گذشته توسط مجلهي مشهور اشپیگل افسانهي تاتر لقب گرفت، كتابي دارد با عنوان خاطرات يك بازيگر. آنچه در زير ميآيد، تنها بخش كوچكي از اين خاطرات است كه ما آن را از كتاب بكت در برلين برگرفتهايم. كتاب {بكت در برلين} به مناسبت هشتادمين سالگرد تولد بكت نوشته شد و به چاپ رسيد.
…
بكت براي ده روز آمده بود كه مندل را كمك كند. من با نقش پوتزو مشكل داشتم: هورست بولمن و اشتفان ويگگر نقشهاي استراگون و ولاديمير را ايفا ميكردند. آنها از ابتداي كار مطمئن بودند كه نقشهايشان با تواناييهاي آنها متناسب هستند. همينطور كلاوس هرمن كه نقش لاكي را بازي ميكرد توانست خيلي زود نقش خود را درك كند، طوري كه بكت عاشق بازي وي در نقش لاكي شدهبود.
بكت مشكل مرا در نقش نميتوانست درك كند. بيشك او از بازي من در نقش كراث (در كُلن) چيزهايي شنيده بود، اما مرا هرگز روي صحنه نديده بود.
بكت مرا در فهم نقش پوتزو نميتوانست كمك كند. من نميدانستم او چه ميخواهد و چرا از من راضي نيست . وي نميتوانست تصورش را در بارهي نقش برايم تجسم بخشد. امروز ميدانم كه من پوتزو را خيلي واقعگرايانه ميديدم. من همواره در پي تماس متقابل با آن دو ولگرد ها (استراكٌون و ولاديمير) بودم، چيزي كه اصلا لازم نبود.
بكت و مندل معتقد بودند كه من به ظاهر خيلي با هوش به نظر ميرسيدم. من برايشان به قدر كافي داراي تخيل نبودم. ترسيم واقعگرايانهي نقش از سوي من مانع بزرگي شده بود. من بايستي در مجموع نتيجهي بازيم را در نقش ثوتزو ناموفق بدانم.
… من هيچ سئـوالي درباره پوتزو براي خودم طرح نكردم، من نقش را به ظاهر آدمي بد طينت، شديدا رواني ـ ساديستي و فوق العاده در انزوا و دور از مردم مي ديدم، چيزي كه بكت اصلا با برداشت من موافق نبود.. با اينهمه ما در تمام مدت كار با يكديگر رفتاري فوقالعاده دوستانه داشتيم.