“تاتر مجازی” و بحث دوبارهی چند واژه!؟
توضیحی در گسترهی تاتر
مقدمه
اندیشهی ما در زبان است که معنا حقیقی خود را مییابد. شاید از همین روی اندیشمندان بزرگ، زبان را اساس شکلگیری اندیشه و سببساز فرایند آن میدانستند. زبان در کلام و نوشتار واژهها نمود عینی مییابد. اما واژهها تنها وسیلهی اندیشه اند و نه هدف اصلی. شاید به همین خاطر باشد که واژه ها نه تنها در بازههای زمانی در معنا دچار گستره یا محدودیت میشوند، بلکه بر اثر ضرورت بیان دقیق اندیشه چکشکاری میشوند. تا شاید شفافیت بیشتری در معنا به عبارتی در اندیشه ایجاد کنند. اما چنین تلاشهایی هم تنها تا مرز روشنگری مفيد است و بعد از آن به نوعی بحثهای بیسرانجام (اسکولاستیک) خواهد انجامید که یا به قصد پرکردن وقت اضافي خویش است و یا اشغال وقت مفيد دیگری!
موضوع
بحث نخست
چند واژه در تاتر ایرانی های خارج از کشور، از اوآخر دهه ۹۰ قرن گذشته، مورد بحث بوده است. این بحث متاسفانه تا همین امروز هم ادامه دارد. ادامه ی آن شاید از یک سو اصرار بر سر نوعی از اندیشه باشد. اما از دیگر سو بیشتر جدلی بیپایان و نامفید است. چون معنا و گسترهی آن بارها مورد دقت قرار گرفته و نتیجهی لازم هم گرفته شده است.
یکی از این واژهها «تبعید» است. این واژه به وقت جمعآوری اسناد تاتری ایرانیان از سوی من، دوباره بالا گرفت و باز جبههگیری انجام شد که چرا من کار خود را «آرشیوی تاتر برونمرزی ایرانیان» نامیدهام و نه تبعید!؟ در همان زمان نگارنده تاکید کرد که تاتر تبعید فقط بخشی از کل فعالیت تاتری ما ایرانیان را در برمیگیرد. همانطور که تاتر «مهاجر» و «مهمان». در ثانی همه هنرمندان تبعیدی ما در تولید و فعاليت هنري خود موضوع و پرداخت «تبعید» را به یک إندازه معيار کار خود قرار ندادهاند. و نمیدهند. مثلن نمایش بزبزقندی و خانه ننه نقلی در بخش تاتر کودکان چه ارتباطی با تاتر تبعید دارد؟ مگر اینکه زبان فارسی و آموزش به کودکان خودمان را هم بخشی از وظایف تبعید بدانیم! یا نمایش سالگرد از چخوف یا «تشنهی انتقام» از زنده یاد ساعدی چگونه مقولهی تبعید را مورد بررسی قرار داده اند. با این سخنان قصد انکار وجود کسانی که سخت به تبعید و تاتر تبعید معتقد بودند و هستند، ندارم، بلکه اتفاقن متمایزکردن مرزها و تعریف دقیقتر از واژههاست. وگرنه من میدانم که شماری در کارهای خود به موضوع و پرداخت تبعید وفادار بوده اند و هستند. اما شناخت این عده به ما حق انکار دیگران را نمیدهد. ما میتوانیم تمايزها را روشن کنیم و جبهه خود را مشخص، اما انکار دیگری سبب سانسور و حذف خودساخته میشود. همانطور که ما در جشن و مراسم خود دوستانی را دعوت میکنیم که مورد پسند ما هستند، باید در کار خود نیز سلیقهی خود را طرح و پرداخت کنیم و همفکران را با خود همراه. اما از این راه حق انکار دیگران را نداریم. آنها فقط در جشن ما نیستند، ولی وجود دارند. مشکل دیگر سلیقهای کردن تعریف واژه هاست. این امر سبب شده که گاهی تعاریفی که ما از یک واژه میکنیم بیشتر شکل دادن دسته و گروه خودمان است و کاری به اصل مطلب نداریم. „هرکس با من است درخور تعریف من از این نوع تاتر هم هست، وگرنه از تاتر دور باد و کور باد!”
بحث دوم
بیماری جهانگیر کرونا سبب شد که بسیاری خانهنشین شوند. اهل تاتر هم از این شمار بودند. تاتر هنر زنده و حضوری است. بدون تماشاگر آن هم در سالن نمایش و بدهبستانش با بازیگر وجودی حقیقی نخواهد داشت. با این همه شماری ابتکار بکار بردند و سعی کردن با نفس مصنوعی این فعالیت هنری را زنده نگه دارند تا روزی دوباره هیجان صحنه و سالن یکی شود و تاتر زنده اجرا گردد. پس فعاليت تاتری را به دنیای مجازی آوردند و از وسایلی چون «زوم» و «اسکایپ» برای فعاليت خود بهره گرفتند. فعالیت این شمار هنرمند نه تنها جای تحسين دارد که حمایت همه ما را هم طلب. این یک ضرورت انسانی، روانی و اجتماعیست. افسردگی خیلی زود در بحرانهای اجتماعی سراغ انسانها میآید و هنرمندان در این وادی بسیار شکنندهتر از دیگران هستند. پس هر وسیلهای که بتواند روح و روان این عده را تقویت کند، از وظایف ضرور تک تک ماست و سنگاندازی و بهانهجویی و جدلهای مصنوعی یا چه بسا حقیقی شایستهی این وضعیت و شرایط نیست.
با رونق گرفتن موقت „تاتر مجازی” بحث چند واژه هم به مرافعههای قبل ما افزوده شد. ما ایرانی ها برای انجام ندادن یک کاری سخت استادیم. برای توجیه آن هم چنان دچار جدل “نظری” میشویم که اصل موضوع را فراموش میکنیم. همانطور که در مقدمه گفتم واژه ها در خلا ساخته نمیشوند. اندیشه و عمل انسانی سازنده آنها هستند. پس پیش از جدل بر سر واژه های تاتری عمل ماست که بدانها معنا و شکل ضرور را به موقع خواهند داد. از «هیچ» چیزی ساخته نمیشود. از فعالیت و تولید است که ضرورت تفکیک معنا پیش میآید. دستور زبانها هم هرگز پیش از سخن گفتن و نوشتن ساخته نشده اند! همانطور که قانون اساسیها هم پیش از تحولات عظیم اجتماعی نوشته نشدهاند.
از مدتها پیش بحثهای نامگذاری بر روی کاری که ما در دنیای مجازی به اسم تاتر انجام میدهیم، پیش آمد و متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. به نظر من برای آسان کردن موضوع بهتر است دنیای مجازی را فقط به عنوان یک وسيله نسبتا محدود و موقت بدانیم و اما برای آنکه دوباره این واژهها مورد دقت قرار گیرند، چند توضیح برای تکمیل این نوشتار ضرور میدانم. من در گذشته سه نوع امکان نمود نمایشی بر یک نمایشنامه یا یک متن را قائل بودم و همین ها را هم در „تاتر مجازی” معتبر میدانم:
۱) نمایش،
۲) نمایشخوانی و
۳) نمایشنامهخوانی.
۱) «نمایش» همان پرداخت یک نمایشنامه یا یک متن با همه امکانات چندگانهی هنر تاتر بر روی صحنه است.
۲) نمایشخوانی کاری ست میان نمایش (اجرای صحنهای) و خواندن صرف یک متن (نمایشنامهخوانی). در اینجا اندکی به صحنهآرایی و المانهای اجرای یک متن فکر و عمل میشود. این شیوه به مرور به علت کمبود امکانات اجرایی و محدودیت زمانی بکار گرفته شد. در اینجا ممکن و مجاز است که اندکی به حرکت صحنهای (میزانسن) و نورپردازی و شاید لباس و امثالهم فکر شود.
۳) نمایشنامهخوانی (روخوانی نمایشنامه) امکانی در درجهی نخست برای معرفی یک نمایشنامه یا نویسنده است. در گذشته بیشتر رسم و هدف این کار شناساندن نمایشنامهی تازه از یک نویسنده بوده است. البته شماری هم به قصد بررسیهای تاریخی یا دورههای تاتری، چنین کاری را رواج دادند. در اینجا هدف بیشتر درست خواندن یک متن است. معمولن چنین پرداختی از هر نوع تعبیر و تفسیر و برداشتی دور میماند.
نتیجه
باری، در دنیای کوچک „تاتر مجازی” ما هم این بحثها پیش از قوام گرفتن اصل تاتر بالا گرفته است که بیشتر جای تاسف دارد. چرا که شماری فراموش کرده اند که موضوع اصلی فعالیت تاتری است و نه جدلهای بیپایان واژهها.
تاتر برونمرزی ایرانیان از تولید کم رنج میبرد. تلاش در درجه نخست باید حمایت از تولید و رونق آن باشد. هرکدام از ما میتوانیم وظیفهای را به عهده بگیریم. تا شاید تاترمان شتاب لازم را بگیرد. جدل بر سر واژهها، آنهم از نوع “اسکولاستیکی”، ما را به سرانجام خوشی هدایت نخواهد کرد.
اگر شماری به خاطر رفتن به ایران از واژهی تبعید واهمه دارند یا تعریف دیگری از تاتر دارند و به قول خودشان „تاتر تاتر است و تبعید و غیره ندارد”، بگذاریم آنها به فعالیت خود ادامه دهند و تولید را اساس کار خود قرار دهند. اگر کسانی میاندیشند که «تبعید» سخن نخست و آخرشان است و چندین و چند سال است که به خاطر موضعگیری با رژیم کنونی از رفتن به ایران و از دیدن عزيزانشان دور ماندهاند، پس باید تشویق شوند و از همیاری ما برخوردار تا حول محور تبعید تولید کنند.
در پایان ذکر دو نکته را مهم میدانم: نبايد اثبات خود را بر اساس انکار دیگری قرار دهیم. و دیگر اینکه برای وفاداری به اندیشهی خود بستری بهتر از تولید تاتر نداریم. باقی مطالب بحث و جدلهای غیرضرور است.
در پایان از همین راه کلاه احترام خود را به پاس فعالیتهای مجازی همه تاترورزان این دوران سخت کرونایی برداشته و آرزوی سلامت و تداوم کار این عزیزان را دارم.
اصغر نصرتی (چهره)
کلن، ۲۵ دسامبر ۲۰۲۰