آرشیو تاتر برونمرزی ۲۶

تاتر ایرانیان در امریکا ۲
 برکلی/ سانفرانسیسکو آشنایی با گروه تاتر داروگ

در بررسی اندک مفصل تاتر برونمرزی ایرانیان در امریکا ابتدا (شماره ۲۵) نگاهی داشتیم به این نوع فعالیت در واشینگتن دی سی و حومه و ذکری آمد از کوشش‌های خانم شهره عاصمی، آقایان تقی مختار و شاهین شکیبی. با این توضیح لازم که بی‌شک اینها تنها فعالین این شهر نبودند. اما به یقین مهمترین چهرره‌های آنجا محسوب می‌شود، بحث را خاتمه دادیم. اکنون بخش دوم تاتر امریکا را با شمال کالیفرنیا ادامه میدهیم.

سیمرغ
شاید نخستین و مهمترین نکته آن هم در آغاز زدودن این پیشداوری از اذهان برخی باشد که تاتر ایرانیان مقیم امریکا را تنها آنچه به نمایش لس‌انجلس مشهوراست، می‌شناسند. امریکا نه تنها سرزمینی بس وسیع بلکه با مردمانی بسیار متنوع و متفاوت در سلیقه و تفکر و کنش اجتماعی و فرهنگی است. اگرچه تلاش حکومت‌ها همواره همراه کردن مردمان به راه و نیت خویش است، اما آزادی تفکر فراتر از حصارهای نیات حکومت‌ها ست. پس ایرانیان مقیم کشورهایی چون امریکا و اروپا و هرجای دیگر نیز همان خواهند بود که می‌خواهند و الزامن تابع مطلق فرهنگ مسلط نخواهند گشت. اگر چه شماری دنبال فرهنگ غالب هستند، چون هم راحت‌تر است و هم مقبول‌تر، اما بسیاری هم راه مستقل‌تری طی میکنند.
یکی از مراکزی تجمع ایرانیان که راه تاتر کمدی لس انجلس را طی نکرده و طریق دیگری را در پیش گرفته است، همین شمال کالیفرنیا و بهتر گفته باشیم، شهر برکلی و سانفرانسیسکو است. شاید مهمترین عامل برای بقای همه نوع سلیقه در امریکا همانا حضور کثیر تماشاگر ایرانیان باشد.
مهمترین پایگاه و تجمع تاتری این منطقه را ما مدیون یک گروه تاتری با عنوان «داروک» هستیم. اگرچه نام این گروه در گرو شعری از نیما شاعر مشهور ایرانی باشد و چندان سنخیتی هم با هنر تاتر نداشته باشد، معذالک این «داروگ» فعالیترین گروه نمایش این ناحیه است. گروه داروگ در سال ۱۹۸۵ توسط فرهاد آئیش، سپیده کوشا (خسروجاه) و منصور تائید برپا می‌شود و در همان سال هم با سه نمایش کوتاه وارد عرصه‌ی ناهموار تاتر برونمرزی می‌گردد.
با توجه به اطلاعاتی که من از برآمد، روند و سرانجام گروه‌های تاتری برونمرزی دارم، داروگ با همه فراز و نشیب خود، به راستی یک نمونه‌ی خوب به معنای اخص «گروه تاتری» است. چند مشخصه‌ی داروگ که آن را از دیگر گروه‌های تاتری متمایز می‌کند، بدین قرارند:
۱- فرد محور نیست
فردمحور نبودن یک گروه سبب می‌شود که فعالیت‌هاب تاتری از انجماد فکری و وابستگی مطلق به یک شخص دور بماند. یعنی اگر آن فرد به هر دلیل از کار کناره گرفت گروه کارش را ادامه دهد. یا فهم و سلیقه‌ی یک نفر حرف اول و آخر در گروه در انتخاب نمایش و کارگردانی آن نزند.
۲- نوعی تنوع فکری و سلیقه‌گی در آن حاکم است
داروگ از ابتدا تا امروز نه تنها با ترکیب بسیار متنوع اعضا همراه بوده، بلکه این تنوع فرصت و امکان رشد هم داشته است. بحث مفصل آن فرصت دیگری می‌طلبد.
۳- سخت کوشاست
این گروه از آغاز تا کنون نزدیک به ۵۰ نمایش را به روی صحنه برده است. همه نمایش‌ها از تنوع سلیقه، فکر و گرایش و سبک‌های مختلف برخوردارند. همین ویژگی به تماشاگر این ذهنیت را می‌بخشد که نتواند مهر یا اتیکت مشخصی بر سینه‌ی این گروه بنشاند. برخلاف عده ای که تنها در کلام مدعی تاتر برونمرزی یا تبعید هستند، این گروه در نوع خود مهمترین تاثیرات مثبت را بر ذهنیت تماشاگر به منظور شناخت «تاتر متعهد» گذاشته است. بدون آنکه شعار بسیار فریاد کند و کنش اندک!
۴- مضمون‌گرایی را بر فرم ترجیح میدهد
گزینش نمایش‌نامه‌ها نشان میدهد که این گروه از آغاز کار دنبال مضمون/محتوا هم در کار عملی هم در مکث‌ها فکری بوده است. ممکن است ما با این یا آن اندیشه و برداشت یا جمع‌بندی این گروه توافق نداشته باشیم، اما رفتن به سوی محتوای متنوع و دوری کردن از ادا و اطوارهای بی‌محتوا بیشتر به شکل بخشی ذهنیت‌ مثبت تماشاگر می انجامد تا اینکه نوعی پافشاری بر یک نوع محتوا در تولید هنری. البته این بدان معنا نیست که همه نمایش‌های این گروه در گرو دفاع یا تبلیغ «تاتر تبعید» بوده اما یک روش متعهدانه به هنر در بیشتر کارهای این گروه به چشم می‌خورد.
اگر بروید تنها می‌مانیم
۵- به دیگر گروه های تاتری امریکا در اجرا کمک می‌کند
گروه علاوه بر فعالیت‌های هنری خود به کمک دیگر تاتروزران شتافته است و آنها را در تکمیل تیم بازی و کادر فنی و هم در مهیا کردن امکان اجرای نمایش آنها در برکلی یاری کرده است. برخلاف شماری که تنها به فکر منافع خود هستند و چشم دیدن آن دیگری را ندارند و کمک کردن و همکاری را خیابان یک طرفه می‌پندارند، داروگ در بده بستان خود با دیگر گروه ّا همواره پای پیش گذاشته است. تا کنون شمار زیادی از گروه‌ها در سالن کوچک این گروه نمایش خود را به روی صحنه برده اند یا برای روی صحنه بردن نمایش خود از نیروی این گروه بهره جسته اند. نمایش «چهار‌ راه» بهرام بیضایی را م‌یتوان از آخرین نمونه‌های آن نام برد.
۶- نهضت نگارش و ترجمه
گروه تاتر داروگ خوشبختانه از آغاز راه فعالیت خود را بر سه پایه قرار داده است:
۱- آثار چاپ شده را به روی صحنه ببرد
۲- اعضای گروه دست به نوشتن نمایشنامه بزنند.
۳- آثار جدید از ادبیات نمایشی را برای اجرا ترجمه کنند
همین سه منبع سبب شده که گروه تاتر داروگ از تنوع کار و سلیقه و خلاقیت برخوردار باشد و چنین فضایی هم به تماشاگر فرصت اندیشه و شکل دادن تنوع سلیقه می‌دهد. و این خود تضمینی بر حضور مداوم تماشای برای کارهای گروه می‌شود.
همه‌ی ما تاترورزان برونمرزی می‌دانیم که شکل دادن و ماندگاری و تولید تاتر در خارج از کشور تا چه اندازه دشوار است. از همین روی اکثر ما فعالین تاتری نام یک گروه‌ تاتری را به تنهایی یدک می‌کشیم و هرگز نتوانستیم صاحب یک تیم نمایشی متمرکز و منسجم باشیم. چرا که هرچه بیشتر بر فهم خود از تولید و تفکر تاتری تاکید ورزیده‌ایم، بیشتر سبب تکی شدن «گروه‌های» تاتری خود شده ایم. اگرچه این تنها عامل نبوده است.
چهار چهره‌ی مهم گروه تاتر داروگ
همانطور که در بالا هم ذکر شد گروه تاتر داروگ با سه نفر کار خود را آغاز کرد و بعدها دیگران بدان پیوستند. البته که شماری هم از ان جدا شدند. اما موتور اصلی این گروه در ابتدا نیروی خود را از فرهاد آئیش، سپیده خسرو جاه با نام مستعار «سپیده کوشا» و منصور تائید می‌گرفت. پس از آنکه فرهاد آئیش امریکا و گروه تاتر داروگ را به قصد اروپا/ایران ترک می‌کند و با نمایش «هفت شب با مهمانی ناخوانده» و با همراهی علی نصریان به شهرها و کشورهای مختلف سفر می‌کند، عملن سرنوشت دیگری را برای خویش رقم می‌زند.
سپیده خسروجاه از بازیگری و علاقمندی به تاتر در آغاز کارش به مرور به نویسندگی و کارگردانی نمایش‌هاروی می آورد و چند سال بعد خود یکی از نویسندگان اصلی گروه می‌شود. از مشهورترین کارهای خانم خسروجاه را می توان «اگر بروید، تنها میمانم»، «در سوگ کاظم اشتری»، «مرغ سحر»، «مرد، چهار زنش و مادرش» و «آغاز فصلی سرد» نام برد. نکته ی دیگر اینکه برخی از نمایشنامه‌های وی سرمایه‌ی اجرایی دیگر گروه‌های نمایشی در خارج از کشور شده است.
سه گانه چخوف
منصور تائید سومین شخصیت مهم گروه است. چرا که وی تنها یک بازیگر نبوده بلکه خدمتکاری کوشا و صادق در کار تاتر برونمری هم محسوب می‌شود. بعدها تائید علاوه بر بازیگری و کمک و دستیاری فنی در گروه، سالن نمایش کوچکی را هم برپا می‌کند که تا همین چندی پیش در مانده‌گاری آن سخت کوشا بوده است و اگر سلامتی او اجازه می داد باز چنین کوشا می‌ماند که افسوس در یکی دو سال اخیر سالن را به دیگران سپرده است تا لختی بیساید. امیدواریم که این مرکز همچنان فعال باقی بماند. منصور تائید در کنار آن دو عرصه گاهی کارگردانی در تاتر هم انجام داده است که نمایش «شاپرک خانم» یکی از ثمرات این عرصه‌ی وی است.
اما مهمترین نقطه عطف زندگی هنری تائید، به نظر من، با «کابارت دینی» یا «استند آپ دینی» رقم می‌خورد. اصطلاح „کابارت دینی” را بدین منظور افریده ام تا کار تائید را از دیگر کابارت و استندآپ های جنسی، ملی و فرهنگی موجود متمایز کنم. این بدین معنا نیست که تائید در این کار تبلیغ دینی کرده باشد. منصور برای نخستین بار در عرصه ی تاتر ایرانی «دشواری بهایی بودن» را سوژه‌ی کار، آنهم به خنده، خود قرار می‌دهد. در این راه از نگاه و پیش‌داوری دیگران و حکومتی‌ها به اهل بهایی ها سخن می‌گوید. نگاه و بررسی به این کار خود فرصت دیگری می‌خواهد و باز بماند به وقت دیگر. اما همین نام نمایش، «ما جاسوس نیستیم، ما ایرانی هستیم» خود حدیث مفصلی ست بر این داستان غم‌انگیز بهایی ها در ایران، به ویژه در حکومت جمهوری اسلامی.
سپیده خسروجاه
حمید احیاء
حسین خسروجاه
منصور تائید
با رفتن فرهاد آئیش و پیوستن دائمی حمید احیاء به داروگ گروه برای نخستین بار دارای عضوی تحصیل‌کرده‌ی تاتر می‌شود و این امکانی میدهد که نگاه تازه یا دیگری به گروه افزوده شود. احیاء از شاگردان ساعی دانشکده هنرهای زیبا بود و تاتر را بسان بسیاری در بهترین دوران این دانشگاه گذرانده است. با بورسیه‌ی دانشگاهی و به تشویق افرادی چون بهرام بیضایی و استاد کوثر راهی امریکا می‌شود تا تحصیل در این رشته را در دانشگاه نیویورک ادامه دهد که سالهای بسیار در امریکار ماندگار می‌شود.
حضور حمید احیا در گروه نه تنها نیروی بازیگری و کارگردانی را افزایش می‌دهد، بلکه سبب می‌شود که به قول جمشید ملکپور نوعی نهضت ترجمه در گروه پای بگیرد. از این راه وی آثار شمار زیادی از آثار نویسندگان امریکایی را برای چاپ و بهره‌ گیری داروگ و دیگر گروه‌ها ترجمه می‌کند و برخی را هم همزمان به روی صحنه می‌برد. البته او در این راه تنها نیست اما مهمترین چهره‌ی این جمع است.
در کنار این چهار چهره‌ی مهم گروه تاتر داروگ باید از بهزاد گلمحمدی، حسین خسروجاه، بلا واردا، علی دادگر، روهام شیخانی، مژده مولوی، برنادت راد و … نام برد که همگی در برپا داشتن گروه تلاش بسیار کرده اند.
خوشبختانه بخت با من یار بود و توانستم گفتگویی مفصلی با سپیده خسروجاه، منصور تائید، حسین خسروجاه و حمید احیاء داشته باشم که بهره‌گیری از آنها بماند باز به وقت دیگر.
شرح فعالیت گروه تاتر داروگ به درازا کشید و از دیگران باز ماندیم که بماند برای نوشته‌‌ی بعدی که نگارنده در سومین قسمت تاتر برونمرزی ایراینان امریکا بدانها خواهم پرداخت.
اصغر نصرتی (چهره)
کلن، ۳ ژانویه ۲۰۲۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *