پیام روز جهانی تاتر ۲۰۰۵
توسط آریان منوشکین

کمک!
تئاتر، به نجاتم بیا!
من خوابم. بیدارم کن
من در تاریکی گم شدهام، حداقل به سوی شمعی هدایتم کن
من تنبلم، مرا شرمنده کن
من خستهام، مرا بلند کن
من بیتفاوتم، مرا بزن
من بیتفاوت میمانم، مرا کتک بزن
من میترسم، مرا تشویق کن
من نادانم، به من بیاموز
من هیولا هستم، مرا انسان کن
من متظاهر هستم، مرا از خنده بمیران
من بدبین هستم، مرا از سر راه بردار
من احمق هستم، مرا تغییر بده
من شرور هستم، مرا مجازات کن. من سلطهگر و ظالم هستم، با من بجنگید.
من متکلف هستم، مرا مسخره کنید.
من رک هستم، مرا بالا ببرید.
من لال هستم، زبانم را باز کنید.
دیگر رویایی ندارم، مرا بزدل یا احمق خطاب کنید.
فراموش کردهام، خاطرات را به رخم بکشید.
احساس پیری و کسالت میکنم، کودک درونم را به پرواز درآورید.
من سنگین هستم، به من موسیقی بدهید.
من غمگین هستم، به من شادی ببخشید.
من ناشنوا هستم، درد را مانند طوفان فریاد بزنید.
من آشفته هستم، بگذارید خرد در من برخیزد.
من ضعیف هستم، دوستی را روشن کنید.
من نابینا هستم، تمام نورها را احضار کنید.
من تحت سلطه زشتی هستم، زیبایی فاتح را به ارمغان بیاورید.
من توسط نفرت به خدمت گرفته شدهام و تمام نیروهای عشق را آزاد میکنم.
در باره آریان منوشکین
Ariane MNOUCHKINE
تئاتر دو سولِی/خورشید چهلمین سالگرد تولد خود را جشن میگیرد. در سال ۱۹۶۴، آریان منوشکین به همراه دیگر دانشجویان تئاتر دانشگاه، یک شرکت تعاونی به نام تئاتر دو سولِی (تئاتر خورشید) تأسیس کردند، نامی که نمایانگر معنای تئاتر برای آنها بود. آنها فعالیت حرفهای خود را با اجرای اقتباس آرتور آداموف از «خرده بورژواها» اثر گورکی در تئاتر موفتار آغاز کردند.
دومین اجرای آنها، «کاپیتان فراکاسه»، اقتباسی از کتاب تئوفیل گوتیه توسط یکی از اعضای گروه، فیلیپ لئوتار، منعکس کننده رویکرد منحصر به فرد آنها در تئاتر فرانسه بود. این رویکرد مبتنی بر سازماندهی جمعی کار آنها و همچنین بداههپردازی بود. با این حال، در حالی که همه دستاندرکاران پیشنهادهایی ارائه میدادند و نمایش از تخیل همه نشأت میگرفت، به نظر میرسید شخصیت تئاتر دو سولِی اساساً با شخصیت آریان منوشکین که رهبری و هماهنگی کار خود را بر عهده داشت، مرتبط بود. دو جاهطلبی، تئاتر دو سولی را برانگیخت: ابداع فرمهای تئاتری و خلق هنری شاعرانه مختص صحنه که واقعیت انسانی، اجتماعی و سیاسی اجرا را القا کند. بنابراین در «۱۷۸۹» ما غرفههای نمایش روستایی را یافتیم که در آنها شعبدهبازان، انقلابی را در عمل منعکس میکردند، در حالی که در «طبلنوازان سیل» اثر هلن سیکسو، از عروسکهای غولپیکر استفاده میشد و در «آخرین کاروان»، سکوهای کوچک و رقتانگیز متحرک که شخصیتهای اصلی و وسایل صحنه را حمل میکردند، منعکسکنندهی وضعیت اسفناک مهاجران در سراسر جهان بودند. «۱۷۸۹» که برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ در تئاتر پیکولو میلان و سپس در پاریس، زمانی که تئاتر دو سولی در کارتوشری ونسن مستقر شد، به روی صحنه رفت، پاسخی به دغدغهی گروه برای یافتن محتوایی بود که هم برای بازیگران و هم برای تماشاگران جذاب باشد. با انقلاب ۱۷۸۹، که نقطهی آغازی برای جامعهی امروز است، آنها به دنبال ارائهی تحلیلی انتقادی از تاریخ در حال وقوع بودند. این امر باعث شد که آنها، به ویژه آریان منوشکین، به عنوان هنرمند، به طور جدی درگیر مبارزات برای آزادی و علیه بیعدالتی شوند، بدون اینکه در دام یک رویکرد آموزشی بیفتند. گفتمان.
در حالی که «۱۷۸۹» و پس از آن «۱۷۹۳» و «عصر طلایی» و دیگر اجراها، خلاقیت جمعی را در یک موضوع به تصویر میکشیدند، آریان منوشکین همچنین، صرفاً به خاطر لذت محض از ساخت تئاتر، با ابداع یک زبان بصری و اشاره غیرمعمول که با درام شکسپیر سازگار بود، اجراهای نوآورانهای از «ریچارد دوم»، «شب دوازدهم» و «هنری چهارم» شکسپیر را کارگردانی کرد. او این روند را با تراژدی یونانی، «آگاممنون» و «اومنیدس» اثر اشیل و «ایفیگنیا در اولیس» اثر اوریپید تکرار کرد. او همچنین با قرار دادن طرح داستان در یک جامعه اسلامی بنیادگرای معاصر با سنتها و تابوهای آن که زنان را سرکوب میکند، قدرت طنز اصلی «تارتوف» مولیر را احیا کرد.
او دو چشمانداز دراماتیک قدرتمند خلق شده توسط هلن سیکسو را ارائه داد که بازتابهایی بر تاریخ معاصر جهان هستند: «تاریخ وحشتناک مایس ایناچوی نورودوم سیانوک، «رو دو کامبوج» (داستان وحشتناک اما ناتمام نورودوم سیانوک، پادشاه کامبوج) در سال ۱۹۸۵ و «لندیاد یا هند رویاهایشان» (ایندیوراما یا هند رویاهایشان) در سال ۱۹۸۷.
آرین منوشکین در انتخاب آثارش، همواره آزادی دنبال کردن الهاماتش را پرورش داده است. تئاتر دو سولی با مشارکت مداوم در فرآیند خلاقیت، همچنان در حال تکامل است.
پل-لویی میگنون – منتقد، مورخ،
رئیس انجمن تاریخ تئاتر (فرانسه)