پیام شانزدهمین سالروز جهانی تئا تر توسط را دو بلی گان ۱۹۷۷
می دانیم که انسان یکی از اولین هم رزمان خود را هم رزم غیر قابل تسخیرش را در مبارزه بر علیه خشونت و اختناق در تئاتر یافت.
می دانیم که در صحنه تئاتر بود که توانستیم بیش از هر هنر دیگر مسائل وجدانی خود را بچشم ببینیم، بگوش بشنویم و به جان درک کنیم. این تئاتر است که با اعتراضش با گزش نیش زبانش وجدان ما را شکل میدهد و با احساس نیاز بر تاکید یک مفهوم و همسانی با جهان وجدان ما را تعالی می بخشد.
می دانیم که انسان در تئاتر آموخت که صمیمی و بی حجاب برخود محک زند، خود را مجرم بداند، متعهد شود و از وجود خویش بگذرد و در فضای عاطفی پیرامون خود با دیگران ارتباط پیدا کند و نشان دهد که انسان در عین فردیت خود جهانی بیکران است و ثابت کند که بی اهمیت ترین حقیقت زمانی در خود وظیفه عظیم نمایشی نهفته دارد.
من به زمزمه ها ، به تشویشها و به بی قراری های انتظار، قبل از بالا رفتن پرده فکر میکنم. انتظاریکه امروز هم چون در هزارههای پیش باعث شروع هر نمایشی است. به حقایقی فکر میکنم که در زندگی بی تفاوت از کنارشان می گذریم، اما بروی صحنه بعدی تکان دهنده پیدا میکنند. بعدی که عظمت آن را در پچ پچه ها و در ایهام از پیش احساس می کردیــــــم .
ما این بعد را تنها به صورت مسئله ای می دیدیم که وجدانی را متاثر و احساساتی را تحریک می کند و یا روح حساس یک موجود خلاق را تکان میدهد. اما در لحظه بالا رفتن پرده هر سدی که تماشاگران را از یکدیگر جدا می ساخت فرو میریزد. و صحنه و تماشاچی بصورت دنیایی واحد در می آیند. در نتیجه انسانها، ملت ها با هزاران رشته نامرعی بهم پیوند مییابند.
در این لحظه در می یابیم علی رغم آنچه که ما را از هم جدا می سازد، همگی دارای دردی مشترک و آرزوهای یگانه هستیم. در این لحظه ما خود را در آن کلی که بدان تعلق داریم، در خانواده بزرگ انسانی و جزئی از بشریت احساس می کنیــــــــــم . بشریتی که درگیر وظیفه بزرگ همکاری است و باید به مسائلی که جهان را فرا گرفته است جواب دهد. این لحظه ما دیگر نـــــه مسحور کسی هستیم و نه بازیچه آن کس دیگر قرار می گیریم . در این لحظه خودمان درک می کنیم، شرکت میکنیم و دست به عمل می زنیم. در این لحظه ، لحظه بالا رفتن پرده، خودمان هستیم، واقعا ” خودمان.
با این موهبت تئاتر قادر شد درخشش حرکت را در راه تکامل از پیش احساس کند، آنرا بخواهد و حتی آن را تسریع نماید.
با این موهبت تئاتر توانست همچون یک جلودار در خط اول جبهه تاریخ حضور داشته باشد. و باز بخاطر این موهبت انسان ها در کنار برپا داشتن جهان و دیدن رویای دنیائی عادل و بهتر، دریچه قلب خود را برهم گشودند.
این است ارمغان تئاتر و ارمغان انسانی ما . درست باین خاطر است که در این جا هستیم، باین دلیل تماشاچی و بازیگر ، هر دو در انتظار بالا رفتن پرده ثانیه شماری میکنند.


