کدام دست، کدام شمشير

معرفي کتاب

بهروز قنبرحسيني

خبر هر سه کتاب مورد توجه در اين بخش را پيش‌تر از اين کتاب نمايش در بخش‌خبرهاي تآتري

(از اينجا و آنجا) به آگاهي علاقمندان رسانده بود و اينک در اينجا به معرفي کوتاهي از اين سه کتاب اقدام ورزيده‌ايم.

(کتاب نمايش)

 

آيا کسي هست …؟!

نمايشنامه “کدام دست، کدام شمشير” عنوان کتابي است که حسين سماکار به تازگي به چاپ رسانده است. اين نمايشنامه در سه پرده و يک درآمد و به سبک و سياق و ساختار کاملا ارسطويي و منطبق بر چهارچوب نمايشنامه‌هاي يونان باستان  نگاشته شده است. 

داستان اين نمايشنامه به دوران شاه عباس برمي‌گردد . شاه عباس در سفرش به گيلان و با بد يمن ديدن کواکب و ستاره‌ها از سوي منجم باشي و با تحريک ميرزا رحيم (جلودار باشي) براي تحکيم قدرت و تاج و تخت دستورقتل پسرش را مي‌دهد، پسري که محبوب خاص و عام است.

نمايشنامه با يک درآمد آغاز مي‌شود ، در اين بخش گويندگان (همسرايان) خبر از قتلي مي‌دهند.

گوينده 1: زماني که خون سردار چرکسي را به زمين ريخت شوم و نامبارک بود.

گوينده 2: خون گناهکاران هميشه دامنگير است.

خواننده در اين بخش در مي‌يابد که واقعه‌اي در حال رخ دادن است. واقعه‌اي که در انتها گريبان قهرمان – پسر شاه عباس- را مي‌گيرد تا تخت و قدرت پادشاه برقرار بماند.گويندگان جابجا در سه پرده به روي صحنه مي‌آيند و اتفاقات را پيشگويي کرده و يا آن را تفسير مي‌کنند، همانگونه که همسرايان در نمايشنامه‌هاي يونان باستان عمل مي‌کردند. 

سماکار با مطرح کردن شاه عباس و اتفاقي که در سفر  مي‌افتد مستقيما حضور ديکتاتوري و ستم پادشاهان را نشانه مي‌گيرد و با ياري واژه‌ها و ساختار و ساختمان نمايشنامه‌اش پرده از قدرت خودکامه شاهان برمي‌دارد. او در انتهاي درآمد چنين مي‌نويسد:

گويندکان و ساير بازيگران: چنگالها همچنان در کارند، 

                            دندانها همچنان در کارند،

ديوارهاي سنگي نيز نهفتن اين راز را بر نمي‌تابند،  ما مي‌بينيم، ما مي‌شنويم، ما مي‌گوييم باشد که در جهان خودکامه اي بر اريکه قدرت نباشد، باشد، چنين باشد.

نمايشنامه علي رغم اينکه سراسر بوي خون و شقاوت و خيانت مي‌دهد اما سماکار نمايشنامه‌اش را با اميد به آينده به پايان مي‌برد، اميدي که به نظر او تنها يک راه حل دارد، او راه حل را در پايانه نمايشنامه چنين ترسيم مي‌کند:

گوينده 1: اماشايدشايد کسي گذر کند از  شب 

گوينده 2: شايد کسي ز نور و عافيت و عشق

 جامي‌برآورد، ز ميان ، بر

  ( گويندگان با هم شمشير را به تماشاگران تعارف مي‌کنند. تمام نورها غير از نور روي شمشير قطع مي‌شود)

گويندکان با هم:آيا کسي ميان شما هست.