ضرورت تهيه‌ي آرشيو

امروز ديگر وجود دشواري‌هاي بسيار براي دست‌يابي به منابع و مآخذ كافي، به قصد بهره‌گيري در كار پژوهش و تحقيق در خارج از كشور، بر هيئ كارورزان تاتری پوشيده نيست.

كمبود مراكز جمع‌آوري و بايگاني اسناد و نبود افراد علاقه‌مند براي سامان بخشاندن به اين اسناد و مدارك، كار را براي هرگونه فعاليت نظري به منظور جمع‌بندي و نتيجه‌گيري از فعاليت‌هاي عملي، تقريباً غير ممكن ساخته است.

از سوي ديگر پراكندگي جغرافيايي ايرانيانِ دور از ميهن تلاش‌هاي جمعيِ فرهنگي را براي دستيابي به هدف‌هاي مشترك دشوارتر ساخته است. هركدام از ما، در كشوري و شهري ديگر، چنان غرق در مشكلات مهاجرت و تبعيد بسر مي‌بريم، كه اقدامي مشترك در اين زمينه كمتر در امكان و توانمان است.

آگاهي ما از فعاليت‌هاي همدیگر بسيار جسته و گريخته است. بررسي فعاليت‌هاي تاترورزان ايراني، مشخص كردن رشد كمّي و كيفي آنان، تعيين جايگاه تاتر ايراني و هويت بومي آن تقريباً غيرممكن شده است. تا جاييكه ما همگي از كمبود اطلاعات، مراجع و منابع رنج مي‌بريم.

بر اساس اين نياز مبرم وجود يك مركز جمع‌آوري اسناد ومدارك تاتري سخت به چشم مي‌خورد. از همين رو چاره را در تهيه و تنظيم آرشيو نمايش (جمع‌آوريِ مجموعِ اطلاعات تاتري، طبقه‌بندي و چاپ آن ) دانستم و نزديك به دوسال است، كه براي از پيش پا برداشتن اين مشكل گام در راه تهيه‌ي چنين آرشيوي نهاده‌ام.

هنگامي كه طرح اوليه‌ي كار را با شماري از دوستان در ميان گذاشتم، همگي مشوق من و برخي از آنان نيز ياوران آينده‌ي من گشتند. براي عملي ساختن اين طرح اعلاميه‌اي را براي چاپ به بسياري از روزنامه‌ها، مجله‌ها و جُنگ‌هاي هنري ـ اجتماعي سپردم.

با اينهمه و با وجود تماس‌هاي تلفني و ارسال فاكس‌هاي بيشمار به دست‌اندركاران تاتر، متأسفانه نتيجهي چندان رضايت‌بخشي به دست نيامد. تنها تعداد بسيار كمي بودند، كه مرا در اين ميان ياري كردند، ديگران تنها به مدح طرح و هدف آن بسنده كردند. كم نيستند كساني كه بيخ گوش نگارنده‌ي اين سطور زندگي مي‌كنند، اما هنوز اقدامي براي اين منظور نكرده‌اند.

با توجه به كُل تعداد تاترورزان ايراني در خارج از كشور، شمار كساني كه مرا تاكنون ياري كرده‌اند، هنوز به دو درصد آنها نمي‌رسد. تعداد كساني كه به اين فراخون فرهنگي پاسخ مثبت داده‌اند و اقدامي كرده‌اند، هنوز از تعداد انگشتان دست بيشتر نگشته است. آيا به راستي اين بي‌توجهي را جاي تاسف نيست؟!

به راستي علت اين غفلت آگاهانه چيست؟ از چه رو اين كم‌كاري پايان نمي‌پذيرد؟ چه بهانه‌اي توجيه‌گر اين عدم همكاري است؟

پاسخ هرچه كه باشد، از خواهش و اصرار من چيزي كم نمي‌شود. من پافشارانه از همه‌ي شما هنرمندان گرامي يكبار دیگر خواهش مي‌كنم به اين اقدام فرهنگي پاسخ مثبت دهيد و مرا در تهيه‌ي آرشيو نمايش ياري كنيد.

هدف بسيار روشن است: “تنظيم آرشيو نمايش”ي كه همه‌گير و وسيع باشد؛ تا بتواند دربرگیرنده‌ي همه‌ي فعاليت‌هاي نمايشي ما در خارج از كشور شود. اين فعاليت‌ها شاملِ اجراها، كتاب‌ها، مطلب‌هاي چاپ شده در مطبوعات خارج از كشور (/نقد و معرفي نمايشنامه يا نمايش، كارهاي پژوهشي و غيره) و نام تاترورزان ايراني مي‌باشند.

همه‌ي اينها در كتابي، كه داراي بخش‌هايي مانند اجراشناسي، مطلب‌شناسي، كتاب‌شناسي،نام‌شناسي و تبليغات است، درج خواهد شد.

اميدوارم اين كتاب بتواند به مثابه‌ي مرجعي براي همه‌ي تاترورزانِ دور از ميهن سودمند بوده و مورد بهره‌برداري همگان قرار گيرد.

مي‌دانم كه بدون همكاري همه‌ي شما نتيجه‌ي كار رضايت‌بخش نخواهد بود و آنچه ارائه مي‌شود، تنها قطره/اي از درياي تلاش ما را در بر خواهد گرفت. از همين‌رو يكبار ديگر از همه‌ي شما خواهش مي‌كنم، مرا ياري كنيد. بي‌شك اين همكاري در آينده‌اي نه چندان دور ثمره‌ي مثبت خود را نشان خواهد داد.

در پايان لازم مي‌دانم، از همه‌ي عزيزاني كه با چاث اطلاعيه‌ي فراخوان در نشرياتشان، با فرستادن مطالب ارزشمند و از راههاي گوناگون ديگر تاكنون مرا ياري كرده‌اند و كساني كه در آينده ياور من خواهند شد، صميمانه سپاسگزاري كنم. (۱)

مه ۱۹۹۷

اصغر نصرتی (چهره)

(۱) برگرفته از نخستين شماره کتاب نمایش (فوریه ۱۹۹۸/ص.۱۵۲-۱۵۳).