اصغر نصرتی (چهره)

«خانه بدوش» معروف به مراد برقی، در لس آنجلس درگذشت!

پرویز کاردان زندگی را در سن ۸۴ سالگی وداع گفت. از اهالی تاتر بود، اما عاقبت او نیز در تله‌ی تلویزیون گرفتار  شد و تا سال ۵۷ در آغوش آن ماند. این سرنوشت بسیاری از اهالی تاتر بوده و هست و خواهد بود.

پرویز كاردان
پرویز كاردان

سرنوشت پرویز کاردان نه با تاتر روشنفکری همچون «در انتظار گودو» ، بلکه با سریال‌های عامه‌پسند و فیلم‌های باز هم عامه‌پسندانه‌تر، چون «سرکار استوار» گره خورده است. اگرچه خودش با مراد برقی/«خانه بدوش» مشهور شد. چرا که همان «سرکار استوار» بود که گنچینه‌ی سریال‌های بعدی گشت و شخصیت‌های مشهور را ساخت. «صمد» و «سرکار استوار» همگی حاصل فکر اولیه همان سریال سرکار استوار به عبارتی پرویز کاردان بودند. همین سریال تضمینی گشت برای عبدالعلی همایون با نقش سرکار استوار، برای پرویز صیاد با صمد و خود کاردان با مرادبرقی در تلویزیون و سینما.

کاردان از اهالی شیراز و متولد ۱۳۱۶ شمسی بود. از هنرآموزان دانشکده هنرهای دراماتیک ایران و انگلیس. (۱) شصت و دو سه سال پیش پایش به عرصه‌ی تاتر و تلویزیون باز شد. نوعی طنز خودمانی را وارد تلویزیون کرد که بعدها بسیاری از آن تقلید کردند. طنزی که در سرکار استوار شکل گرفت و در خانه بدوش اندکی بدان مزه‌ی اجتماعی افزود و در اختابوس کمی بوی سیاسی گرفت.

سالهای نخست مهاجرت را در لندن گذراند. یک نمایش هم حاصل همین مدت اقامت کوتاه او در آنجا بود؛ نمایش «هفت رنگ» را با «شهره آغداشلو» در لندن به روی صحنه برد (۲) و با همان نمایش به امریکا سفر کرد. رفتن همان و ماندن تا هنگام مرگ در آنجا: رفتی بی‌بازگشت. در آمریکا همان نگاه «سرکاراستوار» و «خانه بدوش» را به عرصه‌ی تاتر بسط داد و تاترهایی با پرسناژهای اندک به روی صحنه برد و گاهی یکی از آنها را هم به اروپا به سوقات آورد.

مراد برقی
مراد برقی

نخستین بار او را، از نزدیک، در خانه دکتر کلی در بروکسل دیدم. نمایش «شازده خانم و آقای وزیر» را اورده بود. چندان تصور دقیقی از نگاه و سلیقه‌ی تماشاگر اروپایی نداشت. همه چیز را با همان معیار لس آنجلس می‌سنجید. نمایشی بود نه چندان عمیق و با طنزی رقیق. نمایش اگرچه چندان درخور تاتر تبعید نبود، اما از منظر تاتر مهاجرت قامتی استوار داشت.

آرشیو تاتر من تایید می‌کنند که کاردان علاوه بر دو نمایش نامبرده از جمله نمایش‌های «مرادبرقی و جعبه‌ی جادو»، «شهر فرنگ»، (۳) «نامه ای به وطن»، «سلام و خداحافظ»، «عکس یادگاری» و محاکمه ایرج میرزا (۴). دو نمایش آخر را «صدرالدین الهی» نوشتته بود. باقی را اما کاردان خود در مقام نویسنده و کارگردان و چه بسا در نقش اول تاثیرگذار بود. کاردان علاوه بر نمایش‌های فوق و ساخت چند ویديو به شاهنامه خوانی هم پرداخت. 

پرویز کاردان در ایران چندان دغدغه‌ و چرایی خانه ‌بدوشی امثال مرادبرقی را نداشت. خودش می‌گفت که باید کارهای تلویزیونی را تا حد ممکن عامه‌پسند ساخت. البته در فیلم‌هایش هم پا را از این فراتر نگذاشت. در مهاجرت اما سیاسی شد و از علاقمندان به تحولات درون کشور. گرچه خودش در مصاحبه با رادیو آلمان ( DW) واژه‌ی «تبعید» را به عاریه استفاده می‌کند. (۵)

با این همه کاردان در مهاجرت چندین برنامه با محتوای سیاسی ساخت از جمله می‌توان «نگاه پرویز کاردان» را نام برد که اجرا و تنظیم‌ موضوعات را خود به عهده داشت. مدتی هم برنامه تصویری «مهمان ناهار» را ساخت که نوعی گفتگو بر سر سفره‌ی نهار با هنرمندان تبعیدی و مهاجر بود. 

… و امروز خبر بدشگون مرگ او آمد. پرویز کاردان،  یک خانه به دوش دیگر، به زندگی ابدی پیوست!

عکس پادگاری

کله‌پزی اتمی

اصغر نصرتی (چهره)

کلن ۱۱ یونی ۲۰۲۱

منابع و زیرنویس‌ها:

برای تنظم این نوشتار بیش از همه از آرشیو تاتر ایرانیان برونمرزی بهره گرفته‌ام که چندین و چند سال است که در تکمیل آن می‌کوشم. علاوه بر آن از ویکی پدیا و رادیو آلمان هم کمک گرفته ام.

عکس پوسترها را هم از آرشیو مذکور برگرفته ام و باقی را اما از اینترنت به عاریه.

 (۱) https://fa.wikipedia.org/wiki/پرویز_کاردان?fbclid=IwAR0Y1kI4ZfC1WCJsMn4dsmXdhSeMtHXD_iC7HE7V4tHLHZ2w8sIkPngWobw#:~:text=پرویز%20کاردان%20%28زادهٔ%20۱۳۱۶%20.

(۲) آرشیو تاتر برون‌مرزی ایرانیان/ بخش اجراشناسی/ اصغر نصرتی.

(۳) مجله‌ آرش، شماره صد/ویژه نامه‌ی تاتر، نگاهی گذرا به تاتر ایرانیان تبعیدی و مهاجر، اصغر نصرتی، پاریس، اکتبر ۲۰۱۷

(۴) این نمایش همچنین توسط آقای منصور پورمند نیز کارگردانی شده است.

(۵)  https://www.dw.com/fa-ir/کاردان-از-مراد-برقی-تا-بکت/a-16262480