“تآتر هميشه زنده است!”
گزارشي از مراسم روز جهاني تآتر در شهر کلن (آلمان)
بهروز قنبر حسيني
پس از برگزاري موفق جشن روز جهاني تآتر در سال گذشته توسط کتاب نمايش، امسال نيز کتاب نمايش با همکاري گروه تآتر چهره و همياري برخي از هنرمندان و علاقمندان تآتر، اين روز را در تاريخ 6 آوريل در شهر کلن جشن گرفت. در اين مراسم که بيش از يکصدوبيست نفر از تآترورزان، کارگردانان، بازيگران، ديگر دستاندرکاران تآتر و علاقمندان در آن شرکت داشتند، برنامههاي مختلف و متنوعي اجرا شد.
جشن ابتدا با رقص هندي «اسواگاتام» توسط دلارام عسگري آغاز شد. “اسواگاتام” در زبان هندي به معناي خير مقدم يا احوالپرسي است . اين رقص در واقع نوعي سپاسگذاري از “شيوا” است که امکان خوشآمد گويي را براي رقصنده ممکن ميسازد. سپس مجريان برنامه خرمک جاسمي و آفاق اسماعيلزاده به حاضرين به زبانهاي آلماني و فارسي خوش آمد گفته و روز جهاني تآتر را از سوي کتاب نمايش به همه آنها تبريک گفتند. اولين سخنران اين مراسم آقاي شوسلر شهردار منطقه نيپس کلن بود . او در بخشي از سخنان خود به نقش تبادل فرهنگي براي نزديکي و دوستي انسانها اشاره کرده و حضورتآتر را در اين تبادل فرهنگي بينالمللي موثر دانست. صداي گرم سارا نصرتي که ترانههاي “راه من” (از فرانک سيناترا) و “ديروز” (از بيتلها) را به زبان انگليسي و به همراهي پيانوي آقاي ولفگانگ هوير خواند برنامه بعدي جشن بود.
پيام امسال روز جهاني تآتر را آقاي گيريش کارناد نمايشنامهنويس،کارگردان و بازيگر هندي به سراسر جهان ارسال داشته بود. آقايان ايرج زهري و کمال حسيني متني در معرفي کارناد به زبانهاي آلماني و فارسي براي حاضرين خواندند. در بخشي از معرفي گيريش کارنادچنين آمده است:
“گيريش کارناددر سال 1938 در ماتران هند بدنيا آمد و تحصيلات عاليه خود را در دانشگاههاي کارناتاک، دهاورد و بعدها با بورسيه تحصيلي ردس در دانشگاه آکسفورد به پايان رساند. … وي تاکنون موفق به دريافت جوايزي از جمله بالاترين تقديرنامه ادبي کشورش _ نشان بهاراتا جنان پيت _ شده است … کارناد فيلمهاي فراواني را کارگرداني کرده است که برخي از آنها از جوايز ملي و جهاني برخوردار شدهاند. او همچنين در فيلمهاي کارگردانان به نام و همکار خود چون ساتيا جيت ري، مرينال سِن و شيام بنگال ايفاي نقش کرده است.
سه قطعه با سنتوردر دستگاه چهارگاه برنامه بعدي مراسم بود که توسط ستاره نيکزاد اجرا شد. سپس پيام روز جهاني تآتر توسط آقايان ايرج زهري و منوچهر رادين به زبانهاي آلماني و فارسي قرائت شد. اما قبل از خواندن پيام، آقاي رادين از همه هنرمندان و هنرورزان تآتري حاضر در اين گردهمايي خواست که به روي صحنه بروند. همه هنرمندان و هنرورزان تآتر با حضور خود بر صحنه و با کفزدنهاي مکرر از تماشاگران که يک سال تمام از تآتر برونمرزي حمايت عملي کرده بود، تشکر کردند.
در بخشي از پيام کارناد که آقايان منوچهر رادين و ايرج زهري قرائت کردند چنين آمده است:
زماني جهان غرق در تباهي بود و بشر اسير تمايلات نابخردان ي خويش. ابزارها و راه هاي تازهاي _ که به چشم ها و گوشها پسنديده و در عين حال سازنده باشد- ميبايستي يافت ميشد تا بشريت از اين تباهي بيرون بيايد. بنابر اين براهماي خالق با تر کيب عناصري از چهار وداي موجود متون مقدس، وداي پنجمي آفريد. وداي نمايشگري! اما چون اجراي اين وداها در توان خدايان نبود، براهما آن را به انسان، بهاراتا، سپرد. بهاراتا به کمک صد فرزند خويش و رقصندگاني که براهما برايش از آسمان فرستاده بود، اين نخستين نمايش را اجرا کرد. خدايان با وجد تمام او را در اجراي هر چه بهتر اين هنر نوپا ياري کردند.
هرگز جهان به اندازه اين دوره ” درام” به خود نديده است. در راديو، در تلويزيون، در فيلمها و در ويديوها، در همه جا، درام ما را در خود غرق کرده است. اينها ميتوانند بر ما به مثابه تماشاگر تاثير بگذارند و يا منقلب کنند، ولي عکس العملهاي ما به هيچ وجه نميتوانند بر خود اين پديده هنري تاثير بگذارد. اما بر خلاف اينها آنطور که اسطورهي نخستين اجرا روشن ميسازد، در تآتر، نويسنده، نقشآفرينان و تماشاگران جمعي را ميسازند که همواره متاثر از يکديگرند و چه بسا در نتيجه انفجار آميز.
رقص هندي رادها و گانهايا که توسط دلارام عسگري اجرا شد، آخرين برنامه از قسمت اول اين مراسم بود. داستان عشقي راداها و گانهايا که در اين رقص بازگو ميشد، از شهرت وسيعي در هند برخوردار است. گانهايا چوپان جواني است که با نواي ني خود قلب همه زنان اطراف خويش را تسخير کرده است. اما قلب خود او متعلق به راداهاي زيباست. اين رقص که با ظرافت هر چه تمامتر دلارام عسگري اجرا شد، مورد توجه خاص تماشاگران قرار گرفت.
پس از رقص زيباي راداها و گانهايا مجريان برنامه تماشاگران را به نيم ساعت تنفس دعوت کردند و بدين سان قسمت اول اين جشن به پايان رسيد.
علاقمندان ميتوانستند در طول نيم ساعت استراحت از نمايشگاه عکس و پوستر فعاليتهاي تآتري برونمرزي ديدن کنند و علاوه بر اينها آنها ميتوانستند بخش نخست گزارش ويديويي تآتر برونمرزي در سال گذشته را که بيوقفه از صفحه تلويزيون سالن استراحت پخش ميشد، تماشا کنند.
در اين قسمت گزارشهايي از روز جهاني تآتر در سال 2001 گذشته، فستيوال دوم پاريس و نمايشهاي رضا بيک ايمانوردي، دويدم و دويدم، خورشيد در قفس،” ماجراهاي آقاي ميم، موش و گربه، خاله سوسکه و ماهي سياه کوچولو به نمايش درآمد که مورد توجه فراوان حاضرين قرار گرفت.
در برشور جشن در توضيح نوع، شيوه و معيار انتخاب و پخش يديويي نمايشها چنين آمده بود:
آنچه در اين بخش از برنامه ارائه ميشود انعکاس کوتاهي از نمايشهاي ايرانيست که نخستين اجراي آنها سال 2001 بوده است. نحوهي تنظيم گزارش نيز بر اساس فيلمهاي موجود در آرشيو کتاب نمايش و ترتيب زماني اجراها بوده است. بيشک کار ما با کمبودهايي ربروست، اما کمبود کمي آن پيش از همه متوجه کسانيست که به هر دليلي اقدام به ارسال فيلمهاي ويدئويي از نمايشهاي خود نکردند و به درخواست کتبي دوماه پيش ما پاسخ مثبت ندادند.
اجراي تآتر روزهاي خوشي نوشته سامويل بکت و به کارگرداني مهوش فيروز زاده آغازگر قسمت دوم اين مراسم بود. در اين نمايش سوزان هارپ به ايفاي نقش پرداخت.
پس از اجراي اين نمايش آقاي اسد سيف پيام کانون نويسندگان ايران در تبعيد را که به مناسبت اين روز به کتاب نمايش ارسال شده بود را براي حاضرين خواند. سپس اصغر نصرتي گزارشي از تآتر برونمرزي ايرانيها در سال گذشته را قرائت کرد. او در بخشي از گزارش خود چنين گفت:
“ما سال 2001 را در مجموع با پنج همايش تآتري ، نزديک به 30 نمايش صحنهاي ، تقريبا چاپ ده کتاب تآتري و اندک شماري گردهمايي تآتري، همچون شب هاي تآتر کلن، پشت سر گذارديم . … تقريبا بيش از هشتاد درصد از اين نمايش هاي توليد شده تنها و يا عمدتا براي همايشهاي تآتري ( جشنواره ها و فستيوال ها) در نظر گرفته شده اند. به عبارت ديگر اين نوع توليدات را مي توان تآتر سفارشي دانست.”
اصغر نصرتي در باره تآتر کودکان و مشکلات آن در خارج از کشور چنين گفت:”
تآتر کودکان از همهي عرصههاي ديگر ناتوانتر و تک افتادهتر گشته است. مقوله تآتر کودک براي تبعيديان و مهاجران از مسائل مرکزي و مهم محسوب مي شود. چرا که ضرورت آشنايي و همزيستي کودکان ما با فرهنگ تآتري و زباني ما مقولهاي ضرور است. اگر ما نتوانيم فرزندان خويش را همزبان عاطفي خويش سازيم، دير يا زود تبديل به انسان هاي تنهايي در اين برهوت غربت خواهيم شد.”
نصرتي در پايان صحبتهايش چنين نتيجهگيري کرد:
“وضعيت تآتر برون مرزي بدون کوتاه آمدن و همزيستي نمايشگران با هم ميسر نيست. در دهسال گذشته که تآتر ايرانيان در خارج از کشور در ابتدا تا حدي جان گرفت و متاسفانه اين اواخر دوباره دچار اغما شد، نشان مي دهد که شيوههاي گذشته، نه اهداف و آرزوهاي شخصي ما را ارضا کردند و نه به اهداف عموميتري ياري رساندند. بايد شيوههاي جديدتري را اتخاذ کرد. بايد از تهديدها و شرط گذاريهاي تحميلي بر يکديگر، بايد از دسته بندي هاي دشمنانه و ولايت فقيه بازيهاي خارج از کشوري دست برداشت. بايد ميان همبستگي و دستهبندي تمايز قائل شد. نبايد به بهانهي دفاع از حقيقت به خود حقيقت ستم کرد.”
رقص هندي ملوديهاي مدرن که توسط دلبر عسگري به زيبايي اجرا شد، برنامه بعدي اين مراسم بود. ” ملودي هاي مدرن” نشان داد که در جامعه هند موسيقي مدرن نيز راه پيدا کرده است. متاسفانه اين رقص با اشکال فني موسيقي روبرو شد و به خوبي آغاز آن پايان نگرفت.
خانم نيلوفر بيضايي آخرين سخنران اين مراسم بود. ايشان با نگاهي به يک دهه تآتر در تبعيد، آينده اين تآتر را با توجه به مشکلات موجود نگران کننده ارزيابي کرد. او از ديدگاهي ديگر مشکلات تآتر در تبعيد را مطرح کرد:
متاسفانه در جامعه ايراني خارج از کشور با وجود اينکه تعداد بازرگانان و شرکتهاي تجاري پر درآمد کم نيست ، علاقه و توجه به حمايت از فعاليتهاي فرهنگي و هنري هموطنانشان به هيچ وجه وجود ندارد. بر خلاف عالم غرب که در آن حمايت از فعاليتهاي هنري يک رسم و حتي وظيفه است، در جامعه ايراني چنين رسمي نه تنها وجود ندارد بلکه بسيار عجيب و دور از تصور به نظر مي رسد. “
بيضايي جو مغشوش سياسي خارج از کشور را مانع ديگري از تداوم کار تآتر دانست و گفت:”
زماني که بخش قابل توجهي از مخاطبان ما ديکتاتوري مشروط را پذيرفته است و حتي در خارج از کشور نيز با رعايت قواعد و چارچوبهاي آن زندگي ميکند، مسلما سختي کار ما چند برابر ميشود. اگر بخواهيم بر حسب سليقهي او کار کنيم، بايد تن به کارهاي بي اصول و قاعده و جوک گفتن و خنداندن و چفتک پراندن بر صحنه اکتفا کنيم و اگر بخواهيم اصول زيباييشناسانهي کاري را هم تاکيد بر خصلت معترض خود در مرکز کارمان قرار دهيم مورد اعتراض قرار ميگيريم.”
بيضايي در پايان صحبتهاي خود در ارتباط با رابطه تماشاگر و صحنه چنين گفت:
” کار تآتر يک رابطه بده بستان ميان من و شماي تماشاگر است. وقتي اين بده بستان انجام نميشود، بعنوان هنرمند مرتب اين حس را داري که براي هيچ کار مي کني. حس مي کني انرژي و توانت ، استعدادت دارد تلف مي شود. وقتي اين حس را داشته باشي ديگر صد در صد انرژيات را به کار نخواهي سپرد. وقتي چنين شود، از خودت، از اطرافت ناراضي مي شوي. در چنين شرايطي است که ما مرتب با نااميدي مي جنگيم و سعي مي کنيم خودمان به خودمان نيرو بدهيم . اما در دراز مدت ادامهي کار به اين شکل ممکن نيست”
اجراي نمايش طوفان عشق خونآلود” به کارگرداني و بازيگري فرهنگ کسرايي آخرين برنامه از قسمت دوم اين مراسم بود. اين نمايش کوتاه را کسرايي بر اساس دو قصه ” وق وق صاحاب” و “طوفان عشق خون آلود از صادق هدايت براي صحنه بازنويسي کرده بود. عليرغم اينکه اجراي اين نمايش – به سبب طولاني بودن برنامهها- بسيار دير آغاز شد، اما بازي مسلط کسرايي و اجراي زنده و نوي اين نمايش که با صحنههاي کميک و موسيقي شاد همراه بود، جاني تازه به جشن و حاضرين بخشيد.
پس از اين نمايش زمان استراحت دوم رسيد و در اين مدت نيز، بسان زمان استراحت قبلي، بخش دوم گزارش ويديويي تآتر برونمرزي سال گذشته، نمايش داده شد. گزارش تصويري اين بخش شامل همايشها و نمايشهاي زير بود:
فستيوال تآتر هامبورگ، زناشويي آنارشيستي، نقالي، سه نظر در باره يک مرگ، دنکيشوت، عروسي، سه نمايش کوتاه از پزشگزاد، کنتراباس و چشم خداي زن.
در سومين و آخرين قسمت اين مراسم ميزگردي با حضور آقايان ايرج زهري، فرهاد مجدآبادي، عطاالله گيلاني، اصغر نصرتي و خانم نيلوفر بيضايي با عنوان «ددشواريها و چشم انداز تآتر برون مرزي»” برگزار شد. در اين ميزگرد ابتدا هرکدام از اين تآترورزان گوشهاي از مشکلات و معضلات تآتر برونمرزي را به طور مختصر مطرح کردند و سپس برخي از حاضرين به طرح پرسشها و نقطهنظرات خويش پرداختند. اما از آنجايي که اين ميزگرد بسيار دير آغاز شده بود و طولاني بودن برنامه بسياري را خسته کرده بود به پيشنهاد آقاي مجدآبادي اين ميزگرد پس از مدت کوتاهي به کار خود پايان داد و قرار شد که در فرصتي مناسب و در فراخوني عمومي پيرامون دشواريهاي تآتر برونمرزي به بحث بپردازند.
امسال روز جهاني تآتر به شکلي منسجم تر از سال گذشته برگزار شد ولي مشکل تعدد برنامهها هنوز وجود داشت ، مشکلي که باعث شد ميزگرد نتواند کار خود را آنچنان که بايد به پايان رساند. کيفيت نمايشگاه عکس و گزارش ويدئويي در طول تنفس نيز نسبت به سال گذشته به مراتب بهتر شده بود، اما دشواري طولاني بودن برنامهها و يک دست نبودن آنها به قوت خود باقي ماندهاست. از نکات قابل توجه ديگر اين مراسم، حضور گستردهتر هنرورزان و تآتردوستان و تنوع تماشاگر نسبت به سال گذشت بود. حضوري که از يک سو موجب تشويق و از سويي ديگر موجب افزايش مسئوليت برنامه گذاران برنامه براي سال آينده خواهد شد. (۱)
(۱) این گزارش نخستين بار در دوازدهمین شماره كتاب نمایش (جولای ۲۰۰۲) منعكس شد.