شماره دهم ِكتاب نمايش و نظرسنجي خوانندگان
اصغر نصرتی
باور كنيد من هم باورم نميشود كه كتابنمايش وارد چهارمين سال انتشار خود ميشود. اين بخاطر اهميت وكيفيت كار نيست ، بلكه بيشتر از اين متعجبم كه چطور در چنين پراكندگي جغرافياييِ هنرمندان و دشواري ارتباطات و معضلات و نامهربانيهاي روزمره، هنوز انگيزهيي براي ادامهي كار باقي ماندهاست! گاهي احساس ميكنم در آغاز يك راه بيپايان هستيم، راهي بدون بازگشت و جانفرسا!
راستش را بخواهيد كار را راحتتر از آن ديدم كه بود و امروز اگر در اين كشمكش هنوز تواني براي ادامهي راه مانده قبل از همه مديون كساني هستم كه مرا يار و همراه بودهاند و با محبتهاي مكرر مرا دعوت به بردباري كردهاند.
هر شماره كه به پايان ميرسد انگار يكبار ديگر از كام نيرومند مرگ(!) رها گشتهام و دوباره به زندگي برميگردم، اما باز كه نامه يا نوشتهاي به آدرس صندوق پستيِ كتابنمايش ميرسد همهي درد زايمانِ(!) انتشار كتاب، و بدبختيها و رسواييهاي(!) كار را فراموش ميكنم و با لبخندي به لب و مغرور از كردهي خود، زير پايم را براي شمارهي بعدِ سفت و گرم ميكنم. و باز بازي لذتبخشِ با مرگ(!) را از نو آغاز ميكنم! شايد اين يكي از وجوه همان رنج سيزيفي! باشد كه نصيب مطبوعات برونمرزي شده است. چنين رنجهايي همواره ادامه خواهند يافت، مگر اينكه مسئوليت چنين كارهايي در ”تملك“ يك نفر نماند و همكاري و همياري وسعت يايد و امكانات مالي مطبوعات از آنچه امروز است بهتر شود.
عرصهي كار ما ـ چه بخواهيم و چه نخواهيم ـ وسعت يافته و اميدواريم بر كيفيت كتاب نيز همواره افزوده شود. گسترهي جغرافيايي و ارتباط انسانيِ كتاب نمايش با شمارهي نخست آن قابل مقايسه نيست، اما هنوز در توزيع و تماس همهگير آن راهي بس طولاني در پيش داريم كه دست علاقمندان به همكاري را ميفشاريم.
اما براي آنكه كار كتاب نمايش در راه هموار و مناسبتري طي شود مانند بسياري از جرايد نيازمند مطلع شدن از نظريات شما هستيم. از همين رو بود كه به مناسبت دهمين شمارهي كتاب نمايش يك نظر سنجي در دو صفحه براي مشتركين و خوانندگان تنظيم كرديم كه همراه كتابِ شماره 9 در اختيار علاقمندان قرار گرفت. متاسفانه هنوز بسياري از دريافتكنندگان، نظرسنجي را به دلايلي نه چندان روشن به قدر كافي جدي نگرفتند و با اگر و اماهاي خود از توجه بدان و ارسالش سر باز زدهاند. شايد اينان هنوز به زمان بيشتري نياز داشته باشند تا پاسخ خود را براي ما ارسال دارند. شايد هنوز كساني باشند علاقمندِ پاسخگويي به اين نظرسنجي، ولي به دلايلي فرم نظرسنجي به دستشان نرسيده باشد. از همين رو ما آن را يكبار ديگر در اين شماره به چاپ ميرسانيم. تا شايد بتوانيم از دريافت مجموع اين پاسخها به يك جمعبندي كامل و همه جانبه دستيابيم. شايد بتوانيم به كمك اين پاسخها از نقطهنظرات خوانندگان و كمبودها و محاسن كار دقيقتر سخن برانيم.
اما از نظرسنجي كه بگذريم نوبت ميرسد به دشواريهاي مالي. امري كه تا حد زيادي ميتواند كتابنمايش را استوار و در ادامهي كار خود پايدار نگه دارد، افزايش مشتركين و خوانندگان آن است. متاسفانه كتابنمايش بهخاطر نوع مطالب و مخاطبان خود كتابي تخصصيست و از همين رو اميد و اتكاي ما هم ميتواند و بايستي بيشتر به هنرمندان تآتري باشد. يكبار ديگر از همهي هنرمندان تآتري تقاضا ميكنيم تا با اشتراك و خريد كتابنمايش ما را در ادامهي كارمان حمايت كنند. ما انكار نميكنيم كه دچار دشواريهاي مالي هستيم، اما خاطرنشان ميشويم كه اين دشواريها بيش از همه نتيجهي بيمهري هنرمنداني است كه حاضرند كتاب نمايش را به هر طريقي شده بخوانند، اما از خريد و اشتراك آن تا ميتوانند شانهخالي كنند. متاسفانه كتاب نمايش را بيشتر كساني مورد بيمهري قراردادهاند كه بيش از همه مدعي امر ”همبستگي“ و ”هنر در تبعيد“ هستند و اين تاسف را دوچندان ميكند! جاي بسي تعجب و تاسف است كه با حضور اينهمه تآتري در همين كشور آلمان تنها جُنگ تآتري برونمرزي دچار دشواري مالي باشد. شما اينطور فكر نميكنيد؟! در همين فرصت سپاس خود را نثار آن عزيزاني ميكنم كه هموراه در جهت جذب مشترك و خواننده براي كتاب نمايش مرا ياري كردهاند. آنهايي كه در آمريكا، كانادا، برلين و … مهر خود را نصيب كتابنمايش كردهاند. سپاس برهمهي شما!