راههاي مقابله با مشكلات تاتر ايران در تبعيد
سخنراني محمد علي بهبودي
با درود فراوان به شما شنوندگان عزيز، همكاران تاتري و مسئولين كانون نويسندگان ايران كه امكان برگزاري اين سمينار را به وجود آوردهاند و با درود به همه هنرمندان خصوصأ به همه همكاران تاتري كه در ايران علي رغم همه مشكلات به تلاشهاي هنري خود ادامه ميدهند و از توليد هنر باز ننشستهاند، صحبت امروز خود را آغاز ميكنم.
با عرض معذرت از عدم حضورم در دو روز اول سمينار كه به علت اجراهاي از پيش برنامه ريزي شده در تاتر دولتي شهر اوبرهاوزن (Oberhausen) مقدور نبود ممكن است در بخشي از صحبت هايم تقابل يا تعارضي يا تكرار صحبت هاي ديگر سخنرانان مشاهده شود كه تقاضاي چشم پوشي دارم.
تيتر بحث امروز ما راههاي مقابله با مشكلات تاتر ايران در تبعيد ميباشد. بنده بايد متأسفانه و صادقانه اعتراف كنم كه پاسخ همه جانبه و ارائه راه حل عملي به اين مشكلات از عهده اين حقير خارج است. من فقط مي توانم با نتيجه گيري از سيزده سال تجربه كار تاتر در خارج از كشور و عمدتأ در آلمان به نكات و راههايي اشاره نمايم كه در اثر كار عملي صحت و درستي آن را حس كردهام.
اجازه بدهيد قبل از اينكه در باره اين مشكلات و راه حل آنها صحبت كنم شمائي از ديدگاه خود در باره تاتر ايراني خارج از كشور تقديم حضورتان كنم. به نظر اينجانب تاتر ايراني خارج از كشور صرف نظر از تاترهاي گروههاي سياسي كه فعاليتي مقطعي وخاص بوده سابقه طولاني ندارد و شامل تحولات دو دهه اخير ميگردد و قبل از آن فقط افرادي تك و توك كه يا براي ادامه تحصيل در رشته تاتر يا رشته هاي ديگر در خارج به سر ميبردند، يا به دلايل ديگر مقيم خارج بودهاند دست به كار تاتر زدهاند كه همانطوريكه گفتم اغلب در چهار چوب گروههاي سياسي بوده. البته بودهاند كساني چون آقاي صادق شباويز كه بعد از كودتاي 28 مرداد از كشور خارج شدهاند و در آلمان شرقي آنزمان كار حرفهاي خود را ادامه داده و با موفقيت ئشم گيري مواجه بودهاند ولي به اعتقاد من اين گونه فعاليتها در چهار چوب تاتر ايراني نميگنجند.
بعد از تحولات سياسي كه در ايران رخ داد موج عظيمي از هموطنان راهي ديار غربت شدند و در كشورهاي مختلف جهان سكني گزيدند. از آنجائي كه تعداد اين مهاجرين بسيار زياد بود واكثر آنان را فعالين سياسي و هنري و اجتماعي تشكيل ميدادند لذا در اسرع وقت در خارج از كشور به فعالتهاي مختلف دست زدند كه عمده ترين اين فعاليتها فعاليتهاي سياسي بوده است. اما دركنار و همراه فعاليتهاي سياسي فعاليتهاي هنر ي نيز با آمدن اين موج عظيم ايرانيان دامن گرفت كه طبيعتأ در ابتداي كار دو سوي بسيار متفاوت داشت . از يك سوي فعاليتهاي هنري از جمله تاتر كه صرفأ در خدمت اهداف سياسي بوده و هست و از سوي ديگر تلاشهاي هنري كه سعي داشتند از هرگونه سياست پردازي به دور باشند، كه در ابتدا اين گروه اخير در اقليت بودند.
گذشت سالها در خارج از كشور و تغييراتي كه در گروههاي سياسي پديد آمد و همچنين تغيير و تحولاتي كه در مهاجرين رخ داد كفه ترازو را به نفع گروه دوم، يعني هنرمنداني كه سعي دارند بهدور از وابستگي سياسي و گروهي كار هنري انجام دهند، به حركت در آورده است. البته براي جلوگيري از هر نوع سوء تفاهمي بايد تذكر دهم كه منظورم از عدم وابستگي سياسي و گروهي نفي كار تاتر سياسي نيست. اما بحث در اين مورد از چهار چوب اين صحبت خارج است.
تغييرات فوق طبيعتأ شامل مصرف كنندگان توليدات هنري هم ميشود. افراد و كساني كه كار تاتر ميكردند نميتوانستند سرنوشتي جدا از بقيه مهاجرين داشته باشند و طبيعتأ آنان نيز اين سير تكاملي را طي كرده و ميكنند. حاصل دو دهه زندگي در مهاجرت تشكيل دهها گروه تاتري در كشورهاي مختلف جهان ميباشد كه در چهار چوبهاي بسيار بسيار گوناكون دست به كار تاتر زده و ميزنند . گروههايي كه پس از يك كار تاتر از هم پاشيده شدهاند تا گروههايي كه توليد كار آنها عليرغم همه مشكلاتي كه داشته اند هنوز ادامه دارد،گروههاي تاتري كه با سفارش يك گروه سياسي با اهداف خاصي دست به توليد تاتر سياسي تبليغاتي در جهت اهداف حزب يا دسته سياسي خاص ميزنند تا افرادي كه سعي دارند به دور از هر گونه همبستگي حزبي و سياسي توليد هنري خود را ادامه مي دهند. كار گردانان و هنر پيشهگاني كه با انباني از تجربه كاري از داخل كشور تلاش در ادامه توليد كار تاتري كرده و ميكنند و علاقهمنداني كه در خارج از كشور با تاتر آشنا شدهاند و دست به توليد كار تاتر ميزنند.
در مجموع ميشود گفت كه جامعه تاتري خارج از كشور آنچنان گوناگون و متفاوت است كه بايد براي بررسي آن از هرگونه پيش داوري جمعي خودداري و پرهيز نمود. طبيعي است كه پديده تاتر ايراني خارج از كشور كه خود زاييده تودهاي از مصائب و مشكلات اجتماعي، سياسي و انساني است نيز بامشكلات عديده روبروست.
تلاش من در ادامه صحبتم بر اين خواهد بود كه اين مشكلات را برشمارم و تا حد ممكن آنها را بررسي كنم. براي برخورد متوريك با اين مشكلات بايد سعي در تفسيم بندي آنها نمود.
لازم به ذكر است كه من در تحليل خود از تاتر ايراني خارج از كشور از هرگونه برخورد كيفيتي كار با و گروههاي تاتري و شيوه كار آنها خودداري ميكنم تا از اصل مطلب دور نشويم.
به نظر من ميتوان مشكلات تاتر ايراني خارج از كشور را به بخش عمده تقسيم نمود. اين سه بخش عبارتند از
الف: پراكندگي جغرافيائي دست اندر كاران.
ب: عدم امكانات مالي و فني و تبليعاتي كه لازمه كار است.
ث: عدم همكاري بين دستاندر كاران تاتر ايراني خارج از كشور.
اجازه بدهيد در اين قسمت قدري راجع به اين سه بخش صحبت كنيم.
الف: پراكندگي جغرافيائي
همانطوريكه در ابتداي صحبتم به اختصار اشاره كردم پس از تحولات سياسي واجتماعي در ايران موج عظيمي از هم وطنان راهي ديار غربت شدند كه در ميان آنان تعداد افرادي كه تاتر ثيشه آنان بود كم نبود ولي چه كسي در زمان فرار و مهاجرت به تاتر فكر ميكند همه اين افراد كه اسير مشكلات سياسي و فرهنگي ناشي از تحولات درون ايران بودند در پي نجات جان خود و خانواده دست به مهاجرت زدند و بنا بر امكانات متفاوت هركدام به گوشهاي از اين جهان پهناور افكنده شدند و تقريبأ همه آنها در انتخاب محل زندگيشان نقشي نداشتهاند. بعضي ها از طريق كشورها ي بلوك شرق و توسط احزاب و ديگران به واسطه قائاقئيها و با توجه به امكانات ماليشان كشور را ترك گفتند بدون اينكه تصوير ؟ از آينده خود داشته باشند. و ابتدا پس از قرار گرفتن در شرايط مهاجرت هركدام بنا بر امكانات محيط زندگيشان كمكم و بطور بطعي اقدام به كار تاتر كردند. از آنجايي كه اين افراد اغلب پراكنده و دست تنها بودند دست به تشكيل گروههايي زدند كه اكثر افراد آن را كساني تشكيل ميدادند كه تجربه و تبحري در كار تاتر نداشتند و به صرف علاقه و يا پرنسيب سازماني و حزبي جذب اين گروهها ميشدند. البته تعدادي از اين افراد بعدها به طور جدي كار تاتر را دنبال كرده و ميكنند. اين پراكندگي جغرافيايي تاتري؛ طبيعتأ اثر خود را در تاتر خارج از كشور بر جاي گذاشته است. از سويي اثر مثبت تشكيل گروههاي مختلف تاتري كه در واقع بيش از ثتانسيل واقعي تعداد مهاجرين خارج از كشور است. و از سويي ديكٌر اتْر منفي تقليل كيفيت كار اين گروهها و كار تاتر خارج از كشور است. خواهش ميكنم اين بخش از صحبتم را قدري تقريبي در نظر بگيريد يعني اينكه به نظر من اين جريان حاكم بر اين گروههاست و ممكن است در اين مورد استثناهايي وجود داشته باشد كه در اقليت هستند.
ب: عدم امكانات مالي، فني و تبليغاتي
در موردعدم امكانات مالي در تاتر خارج از كشور سرنوشت ما تاتري ها از بقيه مهاجرين جدا نيست و اغلب تاتريها چون بقيه مهاجرين براي گذران زندگي خود نياز به كمك مالي كشور ميزبان داشته و دارند و طبيعي است كه با پول بخور و نميري كه در واقع براي تأمين ضروري ترين نيازهاي انساني چون خوراك و در نظر گرفته شده است چيزي براي تأمين هزينههاي سنگين تاتر باقي نميماند. در مورد بقيه مهاجرين مسئله قدري آسان تر بوده و هست چون پس از چند سال زندگي در خارج از كشور هركسي راه خود را پيدا كرده. چه آنهايي كه توانسته اند در رشته تخصصي خود چون مهندسين و اطباء يا ديگر تحصيل كردگان ادامه كار دهند و ئه آنهايي كه ثس از قدري جستجو و تلاش از رشته تخصصي خود دست كشيده و براي تأمين زندگي خود و خانواده به كارهايي چون رانندگي تاكسي، بازكردن كيوسك و يا يك مغازه، (كتابفروشي، ثيتزارياو يا ديگر اصناف) دست زده و از كار خود هم راضي هستند ودست نياز به سوي اداره خدمات اجتماعي دراز نميكنند. در اين ميان شرايط هنرمندان به خصوص تاتري ها، به دليل رابطه تنگاتنگ هنرشان با زبان كشور ميزبان سخت تر است. متاسفانه تعداد كساني يا گروههايي كه ميتوانند از طريق كار تاتر زندگي خود را تامين كنند از شمار انگشتان دست كمتر است. حال اگر به اين مشكل مالي شخصي افراد تأمين هزينههايي چون هزينه دكوراسيون، رفت و آمد ( كه اغلب به دليل ثراكندگي جغرافيايي محل تمرين را كه از ضروريات كار است اضافه كرد.
اجازه بدهيد در اين قسمت از صحبتم از تمام كساني كه علي رغم همه اين مشكلات مالي بطور غيرحرفهاي، يعني بدون چشم داشت مالي و بدون اينكه توقع داشته باشند از اين كار سنگين ثولي نصيبشان بشود دست به كار تاتر ميزنند و در كنارش براي تأمين هزينههاي زندگي روزمره كه ناچارأ بايد تأمين شود مجبور كارهاي ديگر هستند تشكر كنم و دست مريزاد بگويم. به نظر من بايد اين گونه افراد و گروهها حمايت و تشويق شوند تا در آينده ادامه كار آنان ممكن باشد. به عقيده اينجانب ارزش اخلاقي و انساني كار اين گونه افراد و گروهها بدون توجه به سطح كيفي كارشان بيشتر از كساني است كه از اين راه زندگي خود را تأمين ميكنند.
ث: عدم همكاري دستاندركاران تاتر
ديكٌر از مشكلات عمده تاتر خارج از كشور عدم همكاري دست اندركارانآن ميباشد . البته لازم ميدانم كه قبل از ورود به اين بحتْ تذكر دهم كه اين مشكل اخير در يكي دو سال كٌذشته قدري تحليل ثيدا كرده است ولي تا رفع صددرصد اين بيماري راهي دراز در ثي داريم. من بدون اينكه زياد به خود و حافظهام فشار بياورم ميتوانم يك ليست صد تا صدو ثنجاه نفري از كساني كه به طريقي كار تاتر ميكنند و يا در سالهاي كٌذشته كرده اند بنويسم كه در همين اروثاي مركزي ساكن هستند و تا بحال در كٌروههاي مختلفي بازي، كاركٌرداني، نويسندكٌي و انواع ديكٌر همكاري را داشته و دارند. كٌروه تأسيس كردهاند، كٌروه عوض كردهاند و……… مجموعه اين دست اندركاران اعم از حرفهاي و غيرحرفهاي اعم از تازهكار و يا باتجربه در اين سالهاي تاتر خارج از كشور تحربياتي كسب كردهاند كه هر كدام به جاي خود ارزشمند است ولي متأسفانه اين تجارب رد و بدل نميشود و در انحصار افراد و كٌروهها باقي ميماند كه بخشي از آن به دلايل رقابت هاي كٌروهي قابل درك و تحمل است ولي بخش عمده آن بدون هيئ دليل موجهي در اختيار ديكٌران قرار نميكٌيرد و اين باعتْ هدر رفتن انرؤي زيادي ميشود كه بهتر است در جاي ديگر بكار آيد. عدم احترام به كار ديگران، انگ زدن، خود خواهي هاي بيجا، جاهطلبي ها و قدرت طلبيهاي ثوئ، تنگ نظريهاي هنري، عدم احترام به آزادي انديشه هنري و سياسي عمده عوامل هستند كه عدم همكاري دست اندر كاران تاتر را باعث ميشوند و طبيعي است كه عدم اين همكاري عواقب وخيمي براي تاتر خارج از كشور به طور كمي و كيفي داشته و خواهد داشت.
چه بايد كرد؟
در مبارزه و حل اين مشكلات كه بر شمرده شد ئه بايد كرد؟نآآآآاا
طبيعي است كه براي اين سإـوال كليدي جواب كليدي وجود ندارد. بلكه جواب آن مجموعه عواملي هستند كه ميتوانند در بهبود مشكلات عمده از جمله اين سه بخش بر شمرده توسط اين جانب نهفته هستند. در مورد مشكل ثراكندكٌي جغرافيايي عملأ كاري از دست ما و دستاندركاران ساخته نيست. بايد قلم سرنوشت را ثذيرفت و با آن كنار آمد و از آن بطور متْبت استفاده كرد. متْلأ حضور هنرمندان در شهرها وكشورهاي مختلف امكان خوبي است براي برنامهريزي و همكاري جهت اجراهاي مختلف كههركٌروه ميزبان ميتواند براي كٌروههاي ديكٌر امكانات اجرايي در شهر و كشور خود فراهم آورده و در اختيار بكٌذارد. خوشبختانه در ئهار سال اخير با تلاش جمعي از دستاندركاران تاتركلن و بن بخصوص همكاران عزيزم آقاي مجيد فلاح زاده و خانم بهرخ حسين باباإـي بركٌذاري فستيوال تاتر ايراني كلن ممكن كٌرديده كه علي رغم همه مشكلات وكمبود ها كٌام بسيار مهمي در نزديكي تاتريها در خارج از كشور ميباشد.
در مورد مشكل مالي بايد در نظر گرفت كه كشور ميزبان ئه امكاناتي در اختيار هنرمندان مهاجر قرار ميدهد و سعي و تلاش درجهت جذب اين امكانات نمود. متأسفانه تعداد گروهها و كساني كه توانستهاند از اين امكانات بهرهمند شوند نائيز است و من دليل آن را در عدم اطلاع از چگونگي بهرهوري از آنها ميدانم. به طور مثال فقط در آلمان در استانهاي مختلف بيش از ۵۰ مركز وجود دارد كه ميتوان براي پروژههاي مختلف درخواست پول نمود. البته اقرار ميكنم كه اين كار سادهاي نيست ولي به دردسرش ميارزد و بايد اقدام نمود و پس از يكي دو بار كه گروهي موفق به دريافت كمك هزينه گرديد و مورد اعتماد قرار گرفت كارها آسان تر ميشود. از ديگر نكاتي كه ميشود براي بهبود وضع تاتر خارج از كشور به آن اشاره كرد مسإـله تماس و رابطه با تاتر كشور ميزبان ميباشد. من در كشور آلمان زندگي ميكنم. كشوري كه به نوشته مجله معتبر تاتري – تاتر امروز- شماره ۹ تاريخ سثتامبر ۹۴ در يك فصل تاتري ۲۵۰۰ نمايشنامه در تاترهاي دولتي و رسمي كشور به روي صحنه رفته است و ميرود. به اين تعداد بايد تعداد نمايشنامههايي را كه در تاترهاي آزاد بدون حمايت دولتي اجراء ميشود اضافه كرد. آلمان كشوري است كه هرساله چندين و چند فستيوال مهم تاتر بين المللي بركٌذار ميكند. تنها در استان ما(نوردراين وست فالن) هرساله حد اقل سه يا چهار فستيوال بسيار با اهميت برگزار ميشود. خوب ببينيم بهره وري ما از تاتر اين كشور در چه حد است و در سال به تماشاي چند تاتر مي نشينيم. علاوه بر اين برشمردهها تعداد زيادي نمايشنامههاي بسيار ارزشمند از تلويزيون ثخش ميشود كه ميتوان به ديدنش نشست و لذت و استفاده برد. ديدن اين نمايشنامهها و ارتباط با تاتر كشور ميزبان ميتواند دو اثر مثبت بر كارما داشته باشد. اثر اول اثر هنري و آموزشي است و اثر دوم اثر ارتباطي و در نتيجه آن راهگشايي براي تاتر خودمان ميباشد.
در مورد مشكل بعدي يعني عدم همكاري دستاندركاران تاتر راه حلي به عقل اين بنده حقير نميرسد غير از اينكه از همه دستاندركاران حرفهاي وغير حرفهاي خواهش كنم اولين و ابتدايي ترين اصل دمكراسي را در كار و برخورد با ديگران ثيشه خود قرار دهند و اين اصل ئيزي نيست غير از تحمل نظر ديگران و احترام به انديشه ديگرانديشان، ئه هنري و ئه سياسي.
از حوصلهاي كه به خرج داديد تشكر ميكنم. به اميد روزهاي بهتر. با جملهاي از آقاي جورج تابوري، ثير تاتر به صحبتم ثايان ميبخشم.
” تاتر فصلي از عشق است. فصلي از عشق كه احترام به ديگران است، ايتْاري آگاهانه پرداختن به ديگران به جاي پرداختن به خويش، برآوردن نيازهاي ديگري. از طريق اين بندگي است كه روياي خويشتن ارضاع ميشود.”
كلن 29 \ 11 \ 97