آریل دورفمن و نمایشنامه هایش ی
قسمت اول: نگاهی به زندگی و آثار نمایشی او
یکشنبه های اول هر ماه قرار شد که شماری از علاقمندان گرد هم آیند تا در باره فرهنگ و هنر به معنای عام و خاص آن سخن بگویند. این برنامه که نخستین بار با عنوان «هیئت متوسلین به فیسبوک» کارش را آغاز کرده بود در طول وجود نزدیک به دو ماهه ی خود یک جلسه معرفی و یک برنامه نمایش فیلم داشته است. برنامه اینبار آن به پیشنهاد نگارنده تماشای فیلم «مرگ و دخترک» اثر آریل دورفمن و به کارگردانی پلانسکی بود.
بدین مناسبت نوشته ای در دو قسمت تهیه کرده ام که قسمت نخست آن که به کلیات، زندگی نویسنده، آثار ادبی و نمایشی او، توجه دارد و قسمت دوم به فیلم و مضمون اصلی و عناصر شکل دهنده ی آن نظر خواهد داشت. قسمت نخست نوشته ی من به دو منبع آلمانی متکی ست و قسمت دوم نوشته حاصل دریافتهای شخصی من از فیلم و نمايشنامه.
آريل دورفمن، متولد ششم مه ۱۹۴۲ در آرژانتين،، داستاننويس، نمايشنامه نويس است. استاد دانشگاه و با اصل و نصب يهودي، پسر يک مهندس و اقتصاددان است. خانوادهي دورفمن در سال ۱۹۴۳، وقتی در آرژانتین نظامیان قدرت را به دست گرفتند، به آمریکا مهاجرت می کنند. در نیمه های دهه ۵۰ خانواده بار دیگر راه مهاجرت در پیش میگیرند و اینبار به شیلی که به تازگي آلنده در آنجای بر سرکار آمده بود و کشور برای نخستین بار دموکراسی را تجربه ميکرد، می روند. در اينجا وي تحصيلات خود را در رشتهي ادبيات به پايان ميرساند و وارد سياست ميشود و در اين کار از سالوادور آلنده جانبداري ميکند. درپي قتل آلنده در سال ۱۹۷۳ دوباره به آرژانتين برمی گردد و از آنجا به اروپا مهاجرت می کند. سال ۱۹۸۳ مجددا به آمريکا ميرود. در حال حاضر وي در دورهام Dorham (نورت چارلونياNorth Carolina) به عنوان نويسنده و پرفسور در ادبيات آمريکاي لاتين مشغول تدریس است. در سال ۱۹۹۲ وی توانست دوباره به آمريکاي لاتين برگردد و در دانشگاه سانتياگو به تدريس مشغول شود.
دورفمن پيش از همه به خاطر داستان نويسي و نقد ادبي شهرت يافت. اثر بسيار مهم و مورد توجه وي در نقد ادبي با عنوان «چگونه بايد دونالد دوک را خواند» (۱۹۷۱) است. اين کتاب که تاکنون به زبانهاي مختلف ترجمه شده، بحثي مبسوط در بارهي تلقين و انحراف افکار عمومی توسط رسانههاي جمعي است. وي در آمريکا يکي از معتبرترين محققان ادبيات کشورهاي آمريکاي لاتين است. داستانهاي پراکنده ی وي ابتدا در مطبوعات مختلف به چاپ رسید و از آنها مجموعه ای تحت عنوان «استبداد رفتنی ست» به سال ۱۹۸۰ در آلمان به چاپ رسيد. علاوه بر اينها وي رمان هاي بسيار نوشته که از جمله ميتوان از «ديوارهاي کوير» ( ۱۹۶۹)، «ماسک» (۱۹۹۲)، «پخش آخرين آواز مانوئل سندور» (۱۹۹۴)، «محرمانه/مورد اعتماد» (۱۹۹۶) نام برد.
دروف من شهرت جهانی خویش را اما مديون نمايشنامهي «مرگ و دخترک» (۱۹۹۱) است. نخستين اجراي اين نمايشنامه در شيلي رخ داد و سپس در رويال کورت تآتر لندن بود که به عنوان بهترين اثر نمايشي فصل تآتري سال شناخته شد و جايزهي ويژه «لرنس الیويه» را دريافت کرد. در نيويورک (برادوي) مايک نيکلس اين اثر را با ستارگان سینما و تلویزیون (گلن کلوس، جين هاکمن و ريچارد دري فاس) به روي صحنه برد. در آلمان علی رغم اجرهای فراوان، نمايشنامهای پر مناقشه و پرسش برانگیز بود. ولی این نمایشنامه نتوانست در آلمان از جايگاهي ويژه برخوردار شود. براي نخستین اجراي نمایشنامهی «مرگ و دخترک» در مونيخ به کارگرداني فولکر هسه، رناته شوستاک از جمله چنين نوشت: ” برشي از وضعيت شيلي را نمايشنامه دورفمن بازگو ميکند. (…) دورفمن پرسشهايي را طرح مي کند که انسانهاي سوخته در شعلههاي سياسي زمانه آن را حس ميکنند.؛ چطور مي توانند جانيها و قربانيها در کنار هم زندگي کنند؟ پيآمدهاي بيعدالتي چيست؟ اجازه دارد يک قرباني خود امر قضاوت را به عهده بگيرد؟ طرح پرسش يک سوي مطلب است و پاسخ هنري براي يافتن آنها چيز ديگر. نمايشنامهي سه شخصيتي دورفمن اثريست مبتکرانه و موفق که در قسمتهايي پرداختي سياسي- ترسناک و در قسمتهايي پرداختي عاطفي- شخص مي گيرد. به شيوهاي رئاليسيتي که در کشور ما مدتهاست اين نوع پرداخت را به تلويزيون سپردهايم.” (روزنامه فرانکفورت الگماين،13 اکتبر ۱۹۹۲).
پرداخت سينمايي از اين اثر به کارگرداني رمان پُلانسکي و با بازي درخشان بن کینسکی و سیگورنی ویور به شهرت نويسنده افزود. نمايشنامهي بعدي دورفمن، «سانسورچي» است که نخستينبار ۱۹۹۶ در شهر بن و به کارگرداني فرانک هوفمن به روي صحنه رفت. این نمایشنامه نيز به شيوهاي سياسي- ترسناک پرداخت شده است؛ يک مامور سانسور در يکي از کشورهاي امريکاي لاتين نوشتهاي را براي خواندن به قصد سانسور بخشهای ممنوعه، دريافت ميکند که به تشريح زندگي خود مامور سانسور پرداخته است. سانسورچی به هنگام خواندن اثر مورد نظر خود را در مواجه با زندگي دروغين خويش میبیند. که این مواجه خود به يک بازي شکنجهآور مبدل میشود که در آن واقعيت و تصورات، ترورهاي سياسي و واقعيتهاي زندگي شخصي در هم ميتنند.
«کي کيه» نمايشنامهي ديگري ست از دروفمن که آن را با همکاري رودريگو دورفمن به سال ۱۹۹۶نوشتهاست. نمايشنامه بازگو کنندهي وضع کارخانهي ايدهآليست در هاليوود. اين نمايشنامه نخستين بار در سال ۱۹۹۸ در فرانکفورت به کارگرداني م. ر. توماس شولتر اجر شد.
از ديگر نمايشنامه هاي وي مي توان از «بيوهها» (۱۹۹۴) با همکاري توني کوشنر و بر اساس رماني با همين عنوان از دورفمن، «ريمل» (۱۹۹۴) که اين اثر نيز با همکاري رودريگو دورفمن (فرزند بزرگ وي) و بر اساس رماني با همين عنوان نوشته شده است، نام برد. اين نمايشنامه نخستين بار در سال ۱۹۹۸ در تآتر شهر بن به کارگرداني ر. فرانک هوفمن به روي صحنه رفت.
منابع برگردان:
1- Theater Lexikon, von Bernd Sucher, dtv, München, 1995.
2- Schauspielführer, Harenberg, Autorn. V. & M. GmbH, Dortmund, 1997.
عکس: آریل دورفمن از اینترنت