آرشیو تاتر برونمرزی ایرانیان ۲۰
پیش به سوی تکمیل آرشیو تاتر
تاتر در کلن/ ارسالات علی رستانی و ایرج محضری
نگارش تاريخ تاتر برونمرزی (تبعید/مهاجر / مهمان) بیش از هر چیز به اسناد همکاران تاتری نیاز دارد. چرا که بدون سند و مدرک میتواند نگارش چنین تاریخی سخت سست بنیاد خواهد بود و بیشتر به روایت و حکایت منجر خواهد شد. خوشبختانه بسیاری بر کار جمعآوری اسناد از سوی نگارنده توجه کرده اند و به ویژه در این اواخر مهرشان را نثار آرشیو کرده اند.
در این میان آقای علی رستانی هم زحمت کشید و همه اسناد تاتری خود را در اختیار من قرار داد و من بیش از هرچیز از اعتماد و مهرش در اینجا سپاسگزارم.
از سالهای ۱۹۸۷/۱۹۸۸ که من با تاتر شهر کلن آشنا شدم همواره علی رستانی را به نحوی بر روی صحنه دیده ام. تقریبن با همه کارگردانهای با و کم و بی تجربه کار کرده است. علاوه بر این، او نیز مانند من همواره در جمعآوری اسناد تاتری کوشا بوده است. گرچه اسنادش بیشتر متوجه کارهای خودش و جاهایی که به نحوی حضور داشته، میشود، اما نسبت به همین حضور از آرشیو متنوع و غنی برخوردار است. حالا همه این مقدار بسیار با ارزش را با خوش قلبي، گشاده رویی و دستودلبازی در اختیار من گذاشته است.
فستیوال تاتر کلن یک سنت خوشی داشت که در بیشتر سالها بولتنی هم در طول روزهای برگزاری نشر میداد. البته این بولتنها همواره از کمیت و کیفیت یکسانی برخوردار نبودند و شوربختانه همه ی سالها هم نشر نیافتند، اما همان چند سالی که نشر داشت نیروی خلاق و اهل قلم و نگاه کمی دور آن جمع نشدند. اسم بولتنها هم گاهی تغییر مییافت. محتوای آنها هم متغیر بود. گاهی بیشتر نگاه به نمایشهای روی صحنه داشت، گاهی بر جنبه های نظری تاکید داشت و گاهی هم به جدلهای لفظی دچار میشد.
چهارمین سال فستیوال تاتر کلن (۱۹۹۷) شش شماره بولتن به مدیریت بهمن سقایی نشر یافت و یکی از همکاران پایدار وی ایرج محضری بود. وقتی قرار شد که بولتن های فستیوال را هم به نحوی در آرشیو تاتر سامان ببخشم، متوسل به ایرج محضری شدم و از او طلب یاری جستم. او هم لطف کرد و تسلیم سماجتهای من شد و اصل بولتنهای آن سال را در اختیار من قرار داد. از ایرج عزیز هم در این فرصت سپاسگزارم.
گرچه در آستانهی روز جهانی تاتر و جشنی که بدین مناسبت تدارک میبینم، فرصت و زمان کمتری براین باقی گذاشته اما خرسندم که به بخش دیگری از اسناد تاتری دست یافته ام و آرشیو تاتر برونمرزی را کامل تر کرده ام.
هنوز هم چشمانتظار هراهی دیگر دوستان و همکاران تاتری هستم تا با ارسال اسناد خود آرشیوی را هرچه غنیتر و کاملتر کنند. به امید آن روز!